نمایش پست تنها
  #2  
قدیمی 10-30-2010
GolBarg GolBarg آنلاین نیست.
مدیر روانشناسی

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 2,834
سپاسها: : 1,221

2,009 سپاس در 660 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Cool تاثیر خود در عزت نفس (نظریه کوپراسمیت)

تاثیر خود در عزت نفس (نظریه کوپراسمیت)

كوپر اسميت خويشتن را عامل بسيار مهمي در ايجاد نوع رفتار ميداند,عقيده دارد افرادي كه خويشتن پنداري مثبت دارند رفتارشان اجتماع پسند تر از افرادي است كه خويشتن پنداري آنان منفي است.خويشتن پنداري عبارت از عقيده و پنداري است كه فرد درباره خود دارد.

اين عقيده و پندار به تمام جوانب خود يعني جنبه هاي جسماني, اجتماعي, عقلاني و رواني خود مربوط مي شود . تصور انسان درباره هر يك از عوامل فوق رفتار معين و مشخصي را بوجود مي آورد. كوپر اسميت معتقد است خويشتن پنداري بر اثر تعامل بين عوامل زير جاصل مي شود:

الف) پندار والدين درباره فرد: سال هاي اوليه كودكي عامل بسيار مهمي در تكوين شخصيت كودك به شمار مي آيد. در چنين سال هايي والدين نقش بسيار مهمي را در ايجاد نوع شخصيت كودك بر عهده دارند. كودك اولين الگوهاي رفتاري خود را در محيط خانواده از والدين خود تقليد مي نمايد. تربيت صحيح كودك در سال هاي كه به سال هاي زندگي معروفند حائز اهميت خاصي است.

بگو مگوهاي والدين با كودك در سال هاي اوليه زندگي و رفتار والدين با كودك در طي اين سال ها مي تواند اثرات خاصي در نحوه رفتار و تكوين شخصيت كودك بر جاي بگذارد. والدين مي توانند كودك را در خلال اين سال ها به استقلال و يا وابستگي به عطوفت يا خشونت تشويق نمايند.

ب) تصور و پندار دوستان و همبازي ها در مورد فرد: به موازات رشد كودك روابط او به بيرون از منزل كشانده مي شود. كودك به انتخاب دوست مي پردازد و به بازي كردن با آنان مشغول مي شود. با مشاهده بازي كودكان مي توان دريافت كه كودكان سعي دارند همواره نقش دوستان صميمي خود را تقليد كنند. كودك مي خواهد مثل دوست صميمي اش لباس بپوشد, حرف بزند و عمل كند. امري طبيعي است و در تكوين شخصيت كودك موثر مي باشد.

ج) تصور و پندار معلمان در مورد فرد: در سن معيني كه كودك پا به كودكستان و يا دبستان مي گذارد تجربه جديدي در زندگيش آغاز مي گردد. آشنايي شاگردان با معلمان و رابطه اي كه بين معلم و دانش آموز ايجاد مي گردد, عامل مهمي در تكوين شخصيت و نحوه خويشتن پنداري دانش آموز به شمار مي رود. معلمان علاقمند به مدرسه مي آورند در حاليكه معلمان بي علاقه و وقت گذران كه به روابط انساني بي توجهند دانش آموزاني افسرده و گريزان از مدرسه تربيت مي نمايند. اعتماد و پندار معلم درباره نوع رفتار دانش آموز و توانايي هاي تو و نحوه استفاده از اين عوامل مي تواند شخصيت دانش آموز را در مسير خاصي پرورش دهد. معلمي كه دانش آموز را در مدرسه با كلماتي تنبيه, بي عرضه و بيچاره نامگذاري مي كند نبايد از دانش آموز متوقع باشد كه فرد علاقمند و منظبتي شود.


د) تصور و پندار فرد درباره خود: تصور و پندار درباره خصوصيات جسماني, عقلاني, اجتماعي بخشي از تكوين خويشتن پنداري فرد را تشكيل مي دهد.

اسميت عزت نفس را ارزش يابي فرد درباره خود و يا قضاوت شخص در مورد ارزش خود مي تواند وي با بررسي و مطالعه تئوري هاي قبلي و تحقيقات انجام شده در اين زمينه چهار عامل اسنادي را براي رشد عزت نفس بيان مي كند:

نخستين آن و مقدم بر تمام عوامل, ميزان احترام, پذيرش و علاقمندي كه يك فرد دريافت مي كند,
دومين عامل اسنادي عزت نفس از ديد اسميت, تاريخ و تجارب موفقيت هايمان در زندگي مي باشد و به طور كلي موفقيت و مقامي كه در محيط دارم,
سومين عامل, ارزش ها و انتظارات كه بر اين مبنا تجارت را مورد تفسير قرار مي دهيم
و چهارمين عامل روش پاسخ دهي فردي نسبت به تنزل شخصيت است.

منظور اين است كه واقعيت ها به منزله مواد خامي هستند و آنچه تعيين كننده است, نگرش فرد نسبت به آن واقعيت مي باشد. به عنوان مثال دو فرد در دو موقعيت اضطراب آور, دو برداشت متفاوت خواهند داشت و اين تلقي دو گانه از يك زمينه, به حساسيت عاطفي, نگرش و روش عكس العمل فرد بستگي دارد . افرادي كه از عزت نفس بالايي برخوردارند و اطمينان و تاييد دروني دارند, نحوه قضاوت شان به وضوح متفاوت از افرادي است كه عزت نفس پايين دارند.

كوپر اسميت در جايي ديگر از عوامل چهار گانه فوق با عنوان موقعيت ها, حمايت ها, ارزش ها و انتظارات ياد مي كند و به تفضيل در مورد هر كدام بحث مي نمايد .. تحقيقات كوپر اسميت كه اختصاصاً به عزت نفس پرداخته شامل زمينه هاي زير است:

الف) تاثير زمينه و سوابقي اجتماعي: كه در اين بعد رابطه طبقه اجتماعي, مذهب, سوابق و تداوم شغلي پدر و مادر و طول استخدامي مادر را مورد توجه قرار داده است. يافته هاي اسميت در رابطه بين طبقه اجتماعي و عزت نفس بدست آورده بود .

ب) خصوصيات والدين و عزت نفس: كوپر اسميت در فصل ششم كتاب خود به بررسي خصايص والدين با ميزان عزت نفس فرزندشان مي پردازد ازجمله: ميران و ثبات عزت نفس مادر, ميزان ثبات عاطفس وي, ارزش هاي والدين, تنش و تضاد بين آنان, اختلاف مذهبشان, سوابق ازدواج هاي قبلي, پذيرش نقش مادري, تعامل پدر و مادر, نحوه تصميم گيري والدين و ميزان استقلالي كه به كودك داده مي شود .

ج) خصوصيات آزمودني ها: سن آزمودني, ميزان رشد بدني, هوش, توانايي, اضطراب سطح آرزو و خود ايده آلي بچه ها با عزت نفس آنان مورد بررسي قرار گرفته است.

د) حوادث و تجارب اوليه كودكي: در اين قسمت از تحقيقات رابطه عزت نفس با تعداد افراد خانواده, تغذيه كودكي و نوع آن, بيماري هاي قبل و حوادث دوران كودكي و ارتباط كودك با همسالان بررسي گرديده است.

بطور كلي از يافته هاي كوپر اسميت چنين نتيجه گيري مي شود كه افراد با عزت نفس بالا به خود اعتماد و اطمينان لازم را دارندو در اين قضاوت ها و ابزار عقايد شان مشهود است. از طرفي اين گروه مي توانند براي حل مشكلات راه حل مناسبي بيابند. آنان بگرش مثبتي نسبت به خود دارند, احساس ارزش مي نمايند, در بحث ها و فعاليت هاي گروهي بيشتر شركت مي جويند. بر عكس اشخاصي كه عزت نفس پايين دارند, به خود اطمينان كمتري دارند و دريافت و درك از خوشان غنا يافته نيست. آنان در ساير گروه هاي اجتماعي زندگي مي كنند و پيش از آنكه در بحث ها شركت نمايند يا فعاليت كنند ترجيح مي دهند گوش كنند و تماشاگر باشند .

كوپر اسميت در تحقيقات خود به اين نتيجه رسيده است كه بين طبقه اجتماعي و خود پنداره تا حدي رابطه وجود دارد. اطفالي كه از وضعيت اقتصادي اجتماعي بهتري برخوردار بوده اند داراي خود پنداره قوي نيز بوده اند ولي آنچه مهمتر و موثرتر از طبقه اجتماعي مي باشد چگونگي ارتباط طفل با والدين خودش است. زيرا مشاهده شده است كه حتي كودكاني كه از وصعيت اقتصادي اجتماعي خوبي برخوردار نبوده اند ولي در محيط خانوادگي آنان گرمي و محبت و استدلال حكمفرما بوده است, داراي خودپنداره قوي بوده اند .

منبع :دانش گستران ایرانیان
__________________

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید