
12-09-2010
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ریشه زبانزد ( ضرب المثل ) « پاشنه ی آشیل » چیست »؟
در افسانه های یونانی این گونه آمده که پیشگویی شد، آشیل در جنگی با برخورد تیر کشته خواهد شد. بنابراین مادرش تتیس آشیل را به رود ستوکس برد که گفته میشد اگر کسی در آن شسته شود دارای نیروی آسیبناپذیری خواهد شد. تتیس فرزندش را در آن رود شست . ولی چون او فرزندش را از پا گرفته بود تا بدنش را بشوید، پاهای وی آسیبپذیر ماند. او در جنگهای بسیاری جنگید و زنده ماند.
آشیل قهرمان افسانه ای یونان است . مادرش او را در دریایی به نام دریای سیاه مردگان برای رویین تن شدن فرو برده بود .
تنها جایی از بدن او که آب دریا به آن نرسید پاشنه ی او بود که تنها ناتوانیگاه (نقطه ضعف) او به شمار می آمد این رویین تن از همین جا آسیب دید و پس از برخورد تیر با پاشنه، جان خود را از دست داد. ای کاش گویندگان و نویسندگان ما به جای این زبانزد از زبانزد « چشم اسفندیار » بهره می بردند . اسفندیار یا اسپندیار پسر گشتاسپ از کتایون و نواده لهراسب بود. اسفندیار رویینتن بود، در شاهنامه به چگونگی رویینتن شدن اسفندیار اشارهای نشده ولی در زراتشتنامه از زرتشت بهرام پژدو آمده است که زردشت اسفندیار را که نوزادی بیش نبود، در آب سپنتا ( مقدس)شستوشو داد که همین سبب رویینتنی او گشت و تنها چشمانش آسیبپذیر ماند.زیرا هنگامی که در آب رفت چشمانش را بست . اسفندیار در نبرد با ارجاسب فرماندهی سپاه گشتاسب را به دست داشت، و با پیروزی به نزدیک پدر برگشت اما گرزم پادشاه را بر اسفندیار شورانید؛ چنان که دستور داد اسفندیار را در گنبداندژ زندان کنند.اسفندیار به دست رستم (با راهنمایی سیمرغ) با تیر دو سری که به چشمانش برخورد کرد کشته شد. آشیل (به یونانی: Αχιλλεύς)، به (انگلیسی: Achilles) ریخت فرانسوی نام آخیلِس[۱] قهرمان اسطورهای یونان در داستان جنگ تروآ (troy) است. همه پیکر او به جز پاشنه پایش رویین بود و همین بخش تنش هم به مرگ او انجامید.
آشیل پسر پلئوس (پهلوان یونانی و از یاران هراکلس) و دریاپریای به نام تتیس بود. زئوس (خدای خدایان اساطیر یونان) می خواست با تتیس پیوند کند، ولی با این پیشگویی تایتان پرومتوس که :«پسر تتیس از پدر توانمندتر می شود . » او را به پلیوس پهلوان که بدو مهر می ورزید واگذاشت. تتیس آشیل نوزاد را به جهان زیرین برد و او را از پاشنه گرفته، در رود سیاه جهان مردگان (استیکس) فرو برد . همه ی تن او جز پاشنه که در دست مادر بود بدان آب آغشته شد و تنها آن جا آسیبپذیر ماند.
داستان ایلیاد در میانه جنگ تروآ و از درگیری آشیل و آگاممنون (سرکرده یونانیان) آغاز میشود. آشیل ، آگاممنون را وادار کرد دست از دلداده اش خروسئیس بکشد. آگاممنون نیز وی را واداشت دست از دلداده اش بریسئیس بکشد. پس آکیلیس آزرده شد و از جنگ کنارهگیری کرد. هکتور فرمانده سپاه تروا پسر عموی اشیل، پتروکلوس را میکشد و به دلیل همانندی بسیاری که میان اشیل و پتروکلوس بود، هکتور گمان کرد با آشیل پیکار کرده و او را کشته است. اما آشیل به کینجویی بر میخیزد و هکتور را میکشد و سپاه تروا را شکست میدهد. پیش از پایان جنگ، پاریس فرزند کوچک تر پریام، شاه تروآ، آشیل را به تیری زهرآلود آماج نهاد ( هدف قرار داد.). آپولون، خدای خورشید، تیر را به پاشنه آسیبپذیر آشیل رسانید و به زندگی کوتاه این پهلوان نامی پایان داد.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|