نمایش پست تنها
  #162  
قدیمی 12-19-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

دیو در فارسی ، هندی و زبان های اروپایی



"دیو" در زبان فارسی
آریاییان خدایان را به دو گروه اَسورا (asura) و دیوا (daeva) تقسیم می نمودند. در زبان‌های ایرانی «س» به «هـ» و اسورا به اهورا تبدیل می گردد. (همان گونه که امروزه در کردی به آهن و ماهی «آسِن » و «ماسی» می گویند . کیَنی ماسی به معنی چشمه ماهی در بان پرور بدره استان ایلام و نیز«گاماسیاو» به معنی گاو ماهی آب در ایلام و کرمانشاه از نمونه های تبدیل «س» به « ه » است . «سند» را نیز «هند» خوانده اند. هرچند امروزه سند با هند فرق دارد ).

زندگی هندیان وایرانیان طبقاتی بود و هر طبقه، گروهِ خدایان خود را دارا بود. شاهان، روحانیان، جنگاوران و توده‌ی مردم. دیواها خدای جنگاوران و اهوراها خدایان شاهان و روحانیان بودند.
پس زرتشت «اهورا مزدا»را بزرگ‌ترین خدا اعلام نمود . در برابر «اهورا مزدا»، «انگره مینیو» (
Angra Mainyu) بود. مینیو به معنای روح است و امروزه به صورت مینو در آمده است. در زبان اوستا، «یزته» (yazata) یعنی «شایسته‌ی ستایش» و به فرشتگانی گفته می‌شد که فروتر از «اَمِـشا سپندان» بودند. این واژه در فارسی نو به صورت «ایزد» درآمد و به معنای خود خدا به کار رفت.
«اهورا مزدا» در زبان پهلوی به صورت «اورمزد» یا «هرمز» درآمد و «انگره مینیو» به صورت «اهریمن».
از همان زمان زرتشت دیگر در زبان‌های ایرانی (از جمله پارسی) دیو به معنای خدای بد به کار رفت.
هم چنین خدای مردمان دیگر نیز دیو گفته می‌شد و به پرستندگان این خدایان نیز دیوپرست و بعدها دیو گفته شد. در شاهنامه «تهمورث دیوبند» در واقع دشمنان ایران را به بند کشید. هم چنین رستم با «اکوان دیو» و «دیو سپید» جنگید.

امروزه ریشه‌ی دیوا در انگلیسی نیز فراوان به کار می‌رود مانند «آسمانی » (
divine). خواننده‌ی اپرا یا زنان برجسته را دیوا (diva) می‌نامند. در زبان فرانسه، خدا را Deiu می‌گویند. در اسپانیایی «خدانگهدار» می‌شود Adios.
در زبان لاتین خدا «تئو» (
theo) گفته می‌شود که از آن به عنوان ریشه در اصطلاحاتی مانند «خداشناسی» (theology) استفاده می شود و نام تئودور (Theodore به معنای خداداد) استفاده می‌شود. هم چنین نام خدای بزرگ یونانیان «زئوس»نیز از همین ریشه است.

بررسی‌های ریشه‌شناختی نشان می‌دهد که واژه‌ی "دیو" در همه زبان های آریایی، معنای "خدا" داشته یا دست کم، نام یکی از خدایان بوده است.
بعدها در دستگاه عثمانیان، به حاکم مصر - که زیردست امپراتور عثمانی بود - خدیو گفته شد.
اما دیو در دیگر زبان‌های هند واروپایی معنای خوب خود را نگه داشت. شگرف آن که در زبان هندی دیوا به معنای خدای خوب و اسورا به معنای خدای بد است.
پس هر دو معنای "دیو" بد استدر زبان یونانی این واژه به صورت "
zeus" شده که نام پدر خدایان یونان باستان است. بخش اول "ژوپیتر" Jupiterیعنی «ژو که پدر خدایان رومی است از همین ریشه می باشد.

در لاتین "deus" به معنای خدا است . در زبان فرانسه "dieu" درزبان ایتالیایی "dio" و در اسپانیایی "dios" همگی به معنای خدا هستند.
دیو در فارسی باستان، نه تنها معنای "خدا" نداشته، بلکه به معنی آفریده‌ ی "اهریمن" است که نقشی در برابر "ایزدان" دارد.
دیو در زبان سانسکریت "devā" بوده که به خدایان کهن آریایی گفته می‌شده است و تاکنون نیز در هندی به معنای خدا است.
ریشه و معنی "دیو" و "خدا"
و البته در شاهنامه فردوسی دیو به گروهی از اقوام نامتمدن ایران پیش از ورود آریاییان اطلاق شده که ظاهری نازیبا داشتند.نمونه این امر جنگ رستم با اَکوانِ دیو است .
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید