منم آن عاشق شوریده احوال
كه معشوقم شكست ازمن پروبال
گرفت از من تمام هستیم را
به جایش دادسوزو وناله وحال
*
شهآ قربان آن خال سیاهت
دلم عمری نشسته روبه راهت
بود چشم امیدم سوی چشمت
منم محتاج یك برق نگاهت
*
الاای یوسف زهرای اطهر
نویسم نامه ای بهر تودلبر
به استحضار مولامی رساند
دلم تنگ است از بهر توآخر
|