
01-19-2011
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
بوی حلوایش میآید
داستان:
عبارت مثلی بالا ناظر بر افراد معمر و سالمند و سالخورده است که آفتاب عمرشان به لب بام رسیده به اصطلاح دیگر بوی الرحمانشان بلند شده است.
یکی از مراسم و تشریفاتی که هماکنون پس از تغسیل و تکفین میت به عمل میآید این است که بههنگام تشییع جنازه یک یا چند نفر از خدمه (بسته به تمکن و شخصیت متوفی) مجمعه ای پراز نان و حلوا بر سر میگیرند و به عنوان پیش جنازه در جلوی تابوت حرکت میکنند.
این نان و حلوا را که سابقا یک مجمعه گوشت گوسفند هم به آن اضافه میشد در گورستان و کنار قبر تازه مرده بین افراد فقیر و بیبضاعت تقسیم میکنند تا دعای خیرشان موجب آرامش روح این مهمان تازه وارد به درون قبر گردد و در پرسشها و بازجوییهای اولیه که بر طبق روایات عدیده در درون قبر انجام میپذیرد دچار وحشت و اضطراب و لغزش زبان نگردد.
پیران و سالمند به علت سبقت و پیشتازی بوی حلوایشان زودتر به مشام میرسد یا به عبارت دیگر،نوجوان،جوان،و جوان،پیر میشود و پیر در طی زمان و مهاجرت از این خراب آباد به دیار ناکجا آباد پیشتازی میکند و به همین مناسبت عبارت بالا در رابطه با سالخوردگان وپیران فرسوده مورد استناد و تمثیل قرار گرفته است.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|