
03-28-2011
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ر
راستی هیبت اللهی یا میخواهی منو بترسونی ؟
راه دزد زده تا چهل روز امنه
راه دویده، كفش دریده
رحمت بكفن دزد اولی
رخت دو جاری را در یك طشت نمیشه شست
رستم است و یكدست اسلحه
رستم در حمام است
رستم صولت و افندی پیزی
رسیده بود بلایی ولی به خیر گذشت . " نریخت درد می و محتسب دیر گذشت ... " " آصفی هروی "
رطب خورده كی منع رطب چون كند
رفت زیر ابروش را برداره چشمش را هم كور كرد
رفت به نان برسه بجان رسید
رفتم ثواب كنم كباب شدم
رفتم خونه خاله دلم واشه ، خاله خسبید دلم پوسید
رفتم شهر كورها ، دیدم همه كور، منهم كور
رقاصه نمیتونست برقصه میگفت زمین كجه
رند را بند و قحبه را پند سود نكند
رنگم ببین و حالمو نپرس
روبرو خاله و پشت سر چاله
روده بزرگه روده كوچیكه رو خورد
روز از نو، روزی از نو
روز گار آئینه را محتاج خاكستر كند
روزگار است اینكه گه عزت دهد و گه خوار دارد --- چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد
روزه خوردنشو دیدم، ولی نماز كردنش را ندیده ام
روزی به قدمه
روزی گریه دست زن شلخته است
روضه خوان پشمه چال است
روغن چراغ ریخته وقف امامزاده
روغن روی روغن میره ، بلغور، خشك میمونه
رو مسخرگی پیشه كن و مطربی آموز --- تا داد خود از كهتر و مهتر بستانی . " عبید زاكانی "
روی گدا سیاهه ولی كیسه اش پره
ریسمان سوخت و كجیش بیرون نرفت
ریش و قیچی هر دو در دست شماست !
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|