نمایش پست تنها
  #362  
قدیمی 05-22-2011
GhaZaL.Mr آواتار ها
GhaZaL.Mr GhaZaL.Mr آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: May 2011
محل سکونت: نیست. رفته است..
نوشته ها: 782
سپاسها: : 312

1,461 سپاس در 592 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

چه بارونی گرفته اینجا...... چقد قشنگه ........
وای که عاشق بارونم .....................................
کوچه اینقده ناز شده که نگو.... یاد یه مصرع از غزل خودم افتادم :

" لَختی بخواب ! لهجه ی شعرت چه بارانی ست .... "

صدای چیک چیک بارون هم آرومم می کنه هم دیوونه ....
یاد یکی دیگه از غزلای خودم افتادم :


شب و دلتنگی و ابر و هوای نیمه بارانی
به من تو بارها گفتی به این باران می مانی

به این باران می مانی ، به این خاموش آشفته
شبی آرام ِ آرامی ؛ شبی هم مثل طوفانی ....

این بارون واقعا دوس داشتنیه .................

__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود!
غزل/.
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید