نمایش پست تنها
  #1381  
قدیمی 05-30-2011
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض




مست و هشیار




محتسب
مستی به ره دید و گریبانش گرفت

مست گفت ای دوست این پیراهن است افسار نیست

گفت مستی ، زان سبب افتان و خیزان می‌روی
گفت جرم راه رفتن نیست ، ره هموار نیست

گفت می‌باید تو را تا خانهٔ قاضی برم
گفت رو صبح آی ، قاضی نیمه‌ شب بیدار نیست

گفت نزدیک است والی را سرای ، آنجا شویم
گفت والی از کجا در خانهٔ خمار نیست؟

گفت تا داروغه را گوییم ، در مسجد بخواب
گفت مسجد خوابگاه مردم بدکار نیست

گفت دیناری بده پنهان و خود را وارهان
گفت کار شرع ، کار درهم و دینار نیست

گفت از بهر غرامت ، جامه‌ات بیرون کنم
گفت پوسیده‌ است جز نقشی ز پود و تار نیست

گفت آگه نیستی کز سر در افتادت کلاه
گفت در سر عقل باید ، بی‌ کلاهی عار نیست

گفت می بسیار خوردی زان سبب بیخود شدی
گفت ای بیهوده ‌گو حرف کم و بسیار نیست

گفت باید حد زند هشیار مرد مست را
گفت هشیاری بیار اینجا کسی هشیار نیست

پروین اعتصامی



__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید