نمایش پست تنها
  #2230  
قدیمی 08-09-2011
فرانک آواتار ها
فرانک فرانک آنلاین نیست.
مدیر تالار مطالب آزاد

 
تاریخ عضویت: Jan 2010
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 3,544
سپاسها: : 1,306

3,419 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

مرسی آناهیتا گیان
پس نگیرم دیگه....؟آخی خدا خیرت بده خواهر جون
بچه ها امروز افتاده بودم یاد کارا و بچگیای محمد و علی
یکیشه براتان بگم
علی کلا سر و صدای الکیه باباش میگه جاهل بی خطر (لات بی خطر)
مثلا از کسی عصبانیه میاد میگه به علی تا سرشه نچسبانم به دیوار نندازمش صندق عقب ماشین باباش پهنش نکنم رو آسفالت می کنمش اعلامیه می چسبانمش به دیوار و خلاصه
علی 4 سال کوچیکتره
هفت هشت سال پیش محمد با دوستاش ی تیم داشتن میرفتن کوچه بغلیمان با تیم به قول خودشان رغیب مسابقه
علی بدون اجازه ش میرفت کوچه بغلی دعوا درست میکرد و در میرفت بدو میامد خانه
محمد و دوستاشه میگرفتن بعضی وقتا هم میزدن و هم میخوردن. بعضی وقتا حسابی میخوردن چون محله اونا بود جمعیتش بیشتر
همیشه محمد میامد شکایت اولین جمله شم با نفسهای بریده و بلند این بود
چه وضعشه؟؟؟ای میاد با ای قدش لات بازی هیچیم نیس ما ره میندازه جان هم
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان آرام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
پاسخ با نقل قول
4 کاربر زیر از فرانک سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید