جان به لب آمد بگو یار دل آرام کو
مونس جانم کجاست ؟شوکت ایام کو
دل به چه کس داده ام با غمش آزاده ام
شمع شبستان من زهره خوش نام کو
جان من و جان او هستیم از آن او
دلبر شیرین سخن شاه شکر کام کو
پا چو ندارد توان با سر از این ره روم
مقصد هستی کجاست قبله ی این جام کو
باد صبا گر رسی پیشتر از هر کسی
با سر زلفش بگو یار دل آرام کو
غرقه ی دریای غم رفته به گرداب وهم
عشقی بیچاره را ساحل آرام کو
|