نمایش پست تنها
  #1  
قدیمی 09-29-2011
KHatun آواتار ها
KHatun KHatun آنلاین نیست.
کاربر فعال ادبیات جهان
 
تاریخ عضویت: Mar 2011
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 210
سپاسها: : 86

250 سپاس در 115 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط Ghazal.banoo نمایش پست ها
دیشب یکی دو کیلومتر راه رفتم با پاهای برهنه روی تن ِ خیس ساحل ...
شاید بیش از سی چهل بار این شعرو برای دریا خوندم
دریا فقط گوش کرد ...
عین وختی که من فقط بش گوش می کنم ... : )
.
.
.
آن که می گوید دوستت دارم ,
خنیاگر غمگینی ست
که آوازش را از دست داده است ...

ای کاش عشق را
زبان سخن بود

هزار کاکُلی شاد
در چشمان توست
هزار قناری خاموش
در گلوی من ..

عشق را
ای کاش زبان سخن بود

آن که می گوید دوستت دارم
دل اندوهگین ِ شبی ست
که مهتابش را می جوید

ای کاش عشق را
زبان سخن بود ...

هزار آفتاب خندان در خرام ِ توست
هزار ستاره ی گریان
در تمنای من

عشق را
ای کاش زبان ِ سخن بود

شاملو


دریا خندید
در دور دست،
دندان‌هایش کف و
لب‌هایش آسمان.

ــ تو چه می‌فروشی
دختر غمگین سینه عریان؟

ــ من آب دریاها را
می‌فروشم، آقا.

ــ پسر سیاه، قاتی ِ خونت
چی داری؟

ــ آب دریاها را
دارم، آقا.
ــ این اشک‌های شور
از کجا می‌آید، مادر؟

ــ آب دریاها را من
گریه می‌کنم، آقا.

ــ دل من و این تلخی بی‌نهایت
سرچشمه‌اش کجاست؟

ــ آب دریاها
سخت تلخ است، آقا.

دریا خندید
در دوردست،
دندان‌هایش کف و
لب‌هایش آسمان.


شعرِ آبِ دریا سروده لورکا ترجمه شاملو
__________________
که ای بلندنظر! شاهباز سدره نشین
نشیمنِ تو نه این کنج محنت آباد است

پاسخ با نقل قول
4 کاربر زیر از KHatun سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید