گفت : میخوام برات یادگاری بنویسم
گفتم : کجا ؟
گفت : روی قلبت
گفتم : باشه ، بنویس تا همیشه یادگاری بمونه
یه خنجر برداشت
گفتم : این چیه ؟
گفت : هیس
ساکت شدم
گفتم : بنویس چرا معطلی ؟
خنجر رو برداشت و با تیزی خنجر نوشت
دوستت دارم دیوونه
اون رفته
خیلی وقته
کجا ....؟
نمیدونم
اما .......
هنوز زخم خنجر یادگاریش رو قلبم مونده
__________________
چای داغی که دلم بود به دستت دادم...آنقدر سرد شدم ...از دهنت افتادم
ویرایش توسط مهبا : 11-23-2011 در ساعت 01:01 AM
|