از آن دور دست
صدای سقوط دلم را شنيدم
شکست و شکست و شکست
نگاه صبورم
سقوط مرا ديد
ديدم که در خويش لرزيد
دلم گر چه سنگی است درهم شکسته
ولی چشمهايم
پر از حسرت سرخ آن سوی
ناباوريهاست
__________________
چای داغی که دلم بود به دستت دادم...آنقدر سرد شدم ...از دهنت افتادم
|