[آناهیتا الهه آبها]

نوشته اصلی توسط poria

اره بابا عكس خودمه
خوب ميگو بخور

جدي عكس خودته؟
فك كنم اگه دستت بهم ميرسيد سرمه ميكندي نه؟
نه فعلا فسفر نميخوام تا يه هفته اي تا هفته بعد دوباره فسفرام جمع ميشن
راستي شما دانشگاهتان نزديكاي وليعصر يا او دور براس؟

نوشته اصلی توسط Javad.p

سلام
اناهیتا خانم ، من قبلا توی جمع صمیمی شما اومدم . به هر حال از خوش
امد گویی شما ممنونم . ارادتمند شما دوستان خوبم .

جدي آقا جواد؟خو چه اشكال داره هر دفعه بياين بهتان خوش آمد ميگيم
انشالله دفعه بعد با نان خرمايي و نان برنجي (نون نه ها نان!!)ازتان پذيرايي ميكنيم

نوشته اصلی توسط 852

سلام آناهیتا جون خوبی.چه خبرا .؟

سلام جوجو حالت خوبه؟
ممنون منم خوبم ...سلامتي خبر از كجا ميخواي بهت بدم؟م راديو نفتي ام از همه جا باخبرم
عزيزم نگران نباش ما هم دف اول كه آمديم هيچ بلد نبوديم ولي الان شديم يه مهندسي برا خودمان

نوشته اصلی توسط مهبا

آناهیتا من ترخینه خوردم سرما خوردگیم خوب شد ولی چند وقته کمر درد گرفتم برا
همین نمی تونم زیاد بیام نت فعلا باید استراحت کنم تا ببینم چی میشه می ترسم
نکنه کارم به جراحی بکشه

خدا رو شكر كه سرما خوردگيت خوب شد مهبايي منم در شرف سرماخوردگيم تا ببينم كي مخورمش
خدا نكنه كارت به عمل جراحي بكشه...كره همش به خاطر اي روغن نباتيه
ان شالله به حق اي روزها زود كمرت خوب بشه

نوشته اصلی توسط ترنم

خب حالا مونده حساب اناهیتا
انا اینا چیزه نوشتی
که مه خودمم کبی خبرم
حالا درسته گفتم شوهر کردن نوبتیه
اناهیتا پشت سرمه
ولی قرار نشد که شایعه درست کنی تا نوبتت بشه
خو اناهیتا گیان بیا جلوتر مادر

به به ترنم خانوم عزيز
روله بايد برات حرف دربيارن كه بياي تو سايت؟
حالا چرا اينقد تعجب كردي؟خوشحال باش
آييييييييييي خداااااااااااااااااا شكرت كه رفتم جلو
آقا هروقت تو صفي جايي گير كردين يه شايعه اي بندازين راه تا برين جلو
ترنم اگه بداني چقد نذر كردم كه تو راضي بشي نميداني خو

مرسي خاله رزيتا براي خبرهاي استان كه گذاشتي
شما نبودي ما از هيچي خبر نداشتيم