نقل قول:
نوشته اصلی توسط مهدی
دختر شمال حالا من علاف بیکار 
شما هم همینجور هرجا میریم بعدش هستید  یعنی ....
|
یعنی ... ؟؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرگل
آقا مهدي و غزل بانو عزيز شما چطورين ؟
اين دور و اطراف ؟
|
مه دنبال نوه م میگشتم.ننه شو پیچانده، ایی ورا می گرده..
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مهدی
غزل بانو رو نمیدونم ولی من شنیدم اینجا نان خرمایی میدن اومدم 
|
چرا همتون نون خرمایی دوس داریـــــــــــــــــــن!

سید چنتا جعبه نون خرمایی آورد،لب به یه دونه شم نزدم.
مث بچه ها لج کردم گفتم نمیخوام ... من کاک دوس داشتم !!!اوندفه سه چار تا جعبه فرساد از کرمونشاه.
داد دوستش بیاره برامون.اینقد ذوق کردم م م م م ..گفتم هیشکی حق نداره دس بزنه.همش مال خودمه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مهرگان
غزل گیان نمیدانستم ایقده خوب میتانی کرماشانی حرف بزنیا! ا کوجه یاد گرفتی بلا؟  اونم منالیل دُرُسه!
|
چاکرخواتم به مولا !

مه ایی پستاتانه خواندم گفتم یکم اداتانه در بیارم..
خاله رزی مه هی یادم میره اهل کرماشانی... برا همی سلام نداده بودم
مهبا گیان حالک خاسه ؟