
12-17-2011
|
 |
مسئول و ناظر ارشد - مدیر تالار موبایل و دوربین دیجیتال 
|
|
تاریخ عضویت: Jul 2010
محل سکونت: هر کجا هستم باشم،آسمان مال من است!
نوشته ها: 7,439
سپاسها: : 4,552
4,939 سپاس در 1,683 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
خاستگاه چای و تاریخچه چای
خاستگاه چای و تاریخچه چای
بوته چای برای نخستین بار در چین، حدود 5 هزار سال پیش شناخته شده که به تدریج خواص درمانی آن نیز کشف شده، و علاوه بر آن، از چای برای مصارف رنگ آمیزی نیز استفاده شده است.
چای نقش مهمی در فرهنگ آسیا به عنوان یک نوشیدنی پرمصرف و شفابخش ایفا کرده و قرنهاست که در چین موجود است.
ظاهرا در قرون گذشته چای نشانهای از جایگاه اجتماعی بوده و بیشتر در میان اشراف رواج داشته و مردم عادی فقط میتوانستند از طعم آن استفاده کنند.
به گزارش رادیو چین، طبق مطالبی که از سایتهای تاریخی جمع آوری شده است، نحوه تولید و تهیه همه نوع چای در دوره سلسله "سونگ" (960- 1279) تغییر کرده است. چای در میان مقامات دولتی و روشنفکران، در طول دوران سلسله سونگ در جنوب چین رواج داشته است. آنها هنگام صرف چای، به اموری مثل خطاطی، نقاشی و بحث فلسفی میپرداختند. برخی اوقات نیز آنها در مکانهایی که چای و بساط چای آماده بود، مسابقاتی برای آگاهی از کیفیت چای به راه میانداختند.
خاصیت چای به نحوی است که نوشیدنش هم به صورت گروهی دلچسب است، و هم اگر تنها، غرق در افکار خود در گوشه ای دنج نشسته باشید!
البته اگر بخواهیم بیشتر از نوشیدن چای لذت ببریم بهتر است که فقط به نوشیدن چای فکر کنیم و نه چیز دیگر! در این صورت هم از نوشیدن چای لذت میبریم و هم چای تاثیر اصلی خود را بر روی بدن ما میگذارد.
این روزها سیاستهای متناقضی راجع به تولید و عرضه چای وجود دارد. اما چایکاران در ژاپن و چین اغلب از درآمدهای بهتری نسبت به کشاورزان تولید کننده چای سیاه در دیگر کشورها برخوردارند.
براساس اطلاعات تاریخی، خاستگاه گیاه چای، شرق و جنوب چین، میانمار شمالی و ایالت آسام هند است و گونههایی از آن به طور طبیعی در نواحی شرقی و جنوب شرق چین رشد میکند. تحقیقات اخیر نیز وجود گونههای دورگه از نوع چای را در نواحی گستردهتری از مناطق مذکور بیان میکند که خاستگاه چای در نقطهای واقع شده است که شامل بخش شمالی میانمار و ایالتهای "یون نان" و "سی چوان" چین را شامل میشود.
منبع: همشهری آنلاین
__________________
تازه تر کن داغ ما را، طاقت دوری نمانده
شِکوه سر کن، در تن ما تاب مهجوری نمانده
پر گشاید شور و شیون از جگرها ای دریغ !
دل به زخمی شعله ور شد، جان به عشقی مبتلا
بر نتابد سینه ما داغ چندین ماجرا
تازه شد به هوای تو دل تنگ ما ای وای !
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|