
12-17-2011
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
در فراسوی مرزهای تنت تو را دوست می دارم ...
آینه ها و شب پره های مشتاق را به من بده
روشنی و شراب را
آسمان بلند و کمان گشاده ی پل
پرنده ها و قوس و قزح را به من بده
و راه آخرین را
در پرده ای که می زنی مکرر کن
در فراسوی مرزهای تنم تو را دوست می دارم ..در آن دور دست بعید
که رسالت اندام ها پایان می پذیرد
و شعله و شور تپش ها و خواهش ها به تمامی
فرو می نشیند
و هر معنا قالب لفظ را وا می گذارد
چنان چو روحی
که جسد را در پایان سفر تا به هجوم کرکس های پایانش وانهد در فراسوهای عشق تو را دوست دارم
در فراسوی پرده و رنگ
در فراسوی پیکرهایمان
با من وعده ی دیداری بده
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|