دانم كه آنچه خواهی ازين بازگشت ، چيست:
اين در به صبر كوفتن ، از درد بی كسی است
دانم كه اشك گرم تو ديگر دروغ نيست:
چون مرهمی ، صدای تو ، با درد من يكی است
افسوس بر تو باد و به من باد از آنكه ، درد
بيمار و درد او را ، با هم هلاك كرد
ای بی مريض دارو! زان زخم خورده مَرد
يك لكه دود مانده و يك پاره سنگ سرد! ...
ديدار واپسين
احمد شاملو
__________________
.
.
ای مردمان ای مردمان از من نيايد مردمی
ديوانه هم ننديشد آن كاندر دل انديشيده ام
.
«اگر تنهاترین تنهایان جهان باشم خدا با من است»
«او جانشین همهء نداشتنهای من است»
«معلّم شهید دکتر علی شریعتی»
تا عاقل به دنبال پل می گشت
دیوونه از رودخونه گذشت ...