
12-20-2011
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
عمل جراحی لوله تراشه احمد عزیزی به هوشیاری كامل وی بستگی دارد
یكی از بستگان عزیزی خبر داد:
عمل جراحی لوله تراشه احمد عزیزی به هوشیاری كامل وی بستگی دارد
كرمانشاه - خواهر احمد عزیزی، شاعر بنام كرمانشاهی گفت: طبق گفته پزشكان، عمل جراحی تنگی لوله تراشه برادرم، به هوشیاری كامل وی بستگی دارد.
' زینب عزیزی ' روز سه شنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود: دكتر مسجدی، رییس بیمارستان مسیح دانشوری تهران و پزشك معالج برادرم ، پس از مطالعه كامل پرونده وی، تشخیص دادند كه انجام هرگونه جراحی بر روی احمد تا قبل از برگشتن هوشیاری وی به حالت عادی بی فایده است.
وی گفت: طبق نظر پرشكان هم اكنون، سطح هوشیاری احمد 11 است كه این میزان در افراد عادی حدود 15 می باشد و این بدان معناست كه میزان هوشیاری برادرم حدود چهار درجه از مردم معمولی كمتر است.
عزیزی با بیان اینكه بر این اساس تا قبل از اینكه میزان هوشیاری برادرش به حالت عادی برگردد، تنگی لوله تراشه وی مورد جراحی قرار نمی گیرد، ادامه داد: این در حالیست كه احمد از این عارضه رنج می برد.
وی افزود: اما به تازگی پزشكان معالج وی در بیمارستان امام رضا (ع) تدابیری اندیشیده اند كه تراكهای موجود در سینه احمد را در فواصل زمانی طولانی تر (ماهانه یكبار) تعویض نمایند، تا برادرم درد ناشی از تعویض تراك را كمتر احساس كند، هر چند این كار از لحاظ رعایت اصول بهداشتی زیاد مناسب نیست، اما جزء این چاره ای وجود ندارد.
عزیزی در خصوص دیگر وضعیت جسمانی برادرش نیز اظهار داشت: خوشبختانه پس از عیادت معنوی مقام معظم رهبری از برادرم در اواخر مهر ماه امسال، احمد از راه دهان غذا می خورد كه تا قبل از این عیادت سابقه نداشت.
احمد عزیزی از اسفند ماه سال 86 به كما رفت و از آن زمان در بیمارستان امام رضا (ع) كرمانشاه، بستری است.
وی هم اكنون بشدت از مشكل تنگی لوله تراشه رنج می برد و پس از تاكیدات مقام معظم رهبری در خصوص تسریع در مداوای وی، قرار بود این شاعر بنام پس از بررسی های تیم پزشكی، برای انجام عمل جراحی لوله تراشه به تهران منتقل شود.
كفشهای مكاشفه، شرجی آواز، باغ تناسخ، ترجمه زخم، باران پروانه، رودخانه رویا، ملكوت تكلم و سیل گل سرخ از مهمترین تالیفات احمد عزیزی شاعر كرمانشاهی است.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|