نمایش پست تنها
  #265  
قدیمی 01-03-2012
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض یك تن ماهی خاویاری از مزرعه پرورش ماهی گیلانغرب برداشت شد

یك تن ماهی خاویاری از مزرعه پرورش ماهی گیلانغرب برداشت شد

قصرشیرین - مدیر جهاد كشاورزی گیلانغرب از برداشت یك تن ماهی خاویاری از نوع نر به ارزش 125 میلیون ریال از تنها مزرعه فعال پرورش و تولید ماهیان خاویاری استان كرمانشاه در این شهرستان خبر داد و گفت: تولید این مزرعه روانه بازار مصرف شده است.





'ابراهیم دارایی' روز سه شنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا با بیان اینكه تولید ماهیان نر تنها برای عرضه به بازار است، افزود: این مزرعه در سه سال فعالیت خود موفق به پرورش بیش از سه تن ماهی خاویاری به ارزش یك میلیارد ریال شده است.

وی تاكید كرد: در این مزرعه پرورش ماهی هم اكنون یك هزار و 400 قطعه ماهی خاویاری از انواع فیل ماهی، اوزن برون و سیبری پرورش داده می شود كه 45 قطعه از این تعداد، فیل ماهی است كه وزن هر كدام اكنون به حدود 26 كیلوگرم رسیده است.

مدیر جهاد كشاورزی گیلانغرب با اشاره به اینكه به دلیل شرایط آب و هوایی، این شهرستان برای پرورش ماهیان خاویاری مناسب است، اظهار داشت: رشد مناسب و مقاوم بودن این نوع ماهیان پرورشی در مقابل بیماری، می تواند این منطقه را به قطب اصلی تولید ماهیان خاویاری از دو نوع فیل ماهی و اوزن برون تبدیل كند.

دارایی اضافه كرد: این مزرعه با 14 استخر ظرفیت رها سازی و پرورش هفت هزار قطعه ماهی خاویاری، امكان تولید 15 تن ماهی خاویاری نر در هر دوره سه تا پنج ساله را با دو میلیارد و 500 میلیون ریال درآمد زایی دارد.

وی افزود: علاوه بر پرورش ماهیان خاویاری، در این شهرستان دو واحد پرورش ماهی سرد آبی از نوع قزل آلا نیز با ظرفیت تولید سالیانه 25 تن ماهی به ارزش یك میلیارد ریال و یك واحد پرورش ماهی گرم آبی با ظرفیت تولید هفت تن ماهی در سال فعالیت می كنند.

وی گفت: در دو سد مخزنی و زاگرس در این شهرستان نیز 520 هزار قطعه بچه ماهی رها سازی شده است، این دو محل قابلیت تولید سالیانه 20 تن ماهی به ارزش 800 میلیون ریال را دارند.

گیلانغرب در غرب استان كرمانشاه بیش از 62 هزار نفر جمعیت دارد.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید