از بس خوابت را دیده ام دیگر نمی گویم "خوابم میآید" میگویم "یـــــــارم میآید" وعده ی ما همان رویای همیشگی……………………
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
کاش دنیا
یکبار هم که شده
بازیش را به ما می باخت
مگر چه لذتی دارد
این بردهای تکراری برایش؟!...
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اگر چه عاشقی پر شور بودیم
به خود نزدیک و از هم دور بودیم
شب و روز از جدایی میسرودیم
من و تو وصلهای ناجور بودیم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
به همین سادگی از چشم دلم افتادي
آخرین بار چنان برگ گلی در بادی
بیشمارند همه تیشه بدستان در صف
گرچه شیرین منی از دهنم افتادي
باز گویم که چه ساده در دلم جا کردی
نه به این سادگی اما تو ولی افتادی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
آب و هوای دلم آنقدر بارانیست
که رخت های دلتنگی ام را
مجالی برای خشک شدن نیست
اینگونه است که دلم برایت همیشه تنگ است ...
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
مهم نیست در عشق به وصال برسی مهم اینست که لیاقت تجربه کردن یک عشق پاک رو
داشته باشی..
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من و باران، من و دریا، من و تو
من و شببو، من و فردا، من و تو
دوباره عاشقی را میسراییم
من و مجنون، من و لیلا، من و تو
|