متن ترانه دلتنگی
همین جا تو دل این شب ٬ که مهتابی نمی تابه
دلم دلتنگ چشماته ٬ پریشونه نمی خوابه
دلم حرفاش و گم کرده دارم سر می رم از غصه
نمی دونی چه دردیه ، تو نیستی توی این قصه
دارم دلتنگی می گیرم ٬ دلرم آهسته می میرم
ببین من جای آغوشت ٬ با این دیوار درگیرم
دارم دلتنگی می گیرم ٬ دارم آشفته می میرم
دچار این جنونم من که دستات مال کی میشه
حریق ترس این فکرا من و سوزونده از ریشه
نگیر دلتنگی و از من تموم دلخوشیم اینه
سرایت کن به قلبی که شبا دلتنگ می شینه
شبا دلتنگی می تازه به قلب گیج و گنگ من
نه پیروزم نه می بازم ، عجب جنگیه جنگ من !
__________________
گاهی حس میكنم
گذشته و آینده آنچنان سخت از دو طرف فشار وارد میكنند
كه دیگر جایی برای حال باقی نمی ماند...
|