گاهی حجم دلتنگیهایم انقدر میشودکه دنیا باتمام وسعتش برایم تنگ میشود......
دلتنگم....
دلتنگ کسی که گردش روزگارش که به من رسید از حرکت ایستاد.....
دلتنگ کسیم که دلتنگیهایم راندید....
دلتنگ خودو...خودی که مدتهاست گم کرده ام....
گذشت دیگر ان زمانکه فقط یک بار ازدنیا میرفتیم....
حالا یکبار از شهر میرویم یک بار از دل میرویم ویک بار از یادودر اخر چنبار از دست....
__________________
. . . . .
|