
05-24-2012
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
هی داد هی بیداد له چاره ی چفتم
سنگ بیم جاکن بیم در وه در کفتم
کفتم و دره ی نیس و ناکامی
بی یارو یاور، بی کس بی حامی
وینه تنیا دار پیر سر یالان
وامنه ی دوران فرسوده ی سالان
کفتم وه دریای تاف طوفانی
فره دی خسته م وی زندگانی
جور مهره ی شطرنج دس وه دس گردم
گرفتار دس دنیای نامردم
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|