دوران عشق و عاشقی از ما گذشته است
تاریخ مصرف ِ دِل ِ رسوا گذشته است
در شهر ما طناب به مقدار کافی است
یعنی که آب از سر دنیا گذشته است
فردا جهنمی است که از شامگاه قبل ...
تصویرش از مخیله ، یکجا گذشته است
دیوارهای سست دِل ِ کج مدارها...
از مرزهای امن ِ ثریا گذشته است
آدم نشسته گوشه ی دنج ِ ملال خود ...
انگار از تصاحب ِ حوا گذشته است
بر روی شوره زار غزل ، رد تازه نیست
مجنون دوباره یکه و تنها گذشته است
شاعر شکسته است قلم را و مدتیست ...
از خیر پروراندن ِ رویا گذشته است
آینده نیز از تو چه پنهان سیاه تر...
از لابه لای دست مبادا گذاشته است
شاعر : سید مهدی هاشمی نژاد (م-شوریده)
------------------------------------------------------------