مانند شعر نیما ابریست خانه ام
من گریه می کنم ، شده باران بهانه ام
باران هزار و سیصد و چندین غزل سرود
در لابه لای دفتر شعر و ترانه ام
در گیر و دار فصل شکوفه ، کلاغ ها
فرصت نمی دهند بروید جوانه ام
شاید بهار آمده از راه ، من ولی
چون کوه برف نشسته به شانه ام
اما قسم به این همه رخوت ، بهار را
می آورم دوباره به تقویم خانه ام