دلم برای كسی تنگ است كه تا شمال ترين شمال و در جنوب ترين جنوب - درهمه حال هميشه در همه جا - آه با كه بتوان گفت كه بود با من و - پيوسته نيز بی من بود و كار من زفراقش فغان و شيون بود كسی كه بی من ماند كسی كه با من نيست كسی ... - دگر كافی ست.
گاهی حس میكنم گذشته و آینده آنچنان سخت از دو طرف فشار وارد میكنند كه دیگر جایی برای حال باقی نمی ماند...