[مهرگان]

نوشته اصلی توسط آناهیتا الهه آبها

[COLOR=black]
مهرگان خوبي؟ چه خبر از 5 بعدي؟

نوشته اصلی توسط pourya haghighi

اخيش چقدر خلوته اينجا!

دور له گیان انگاری خوشت میاد خلوت باشه اینجا آقا پوریا !
راستی دوستان یه آقای پوریای شاعر داشتیم، همین آقا پوریا بودن؟ یا یه آقا پوریای دیگه بودن؟ یا اصلا اسمشون پوریا نبود؟
شایدم کلا دارم اشتباه میکنم ! (شدم حکایت یارو که میگه چند حالت داره: یا نیامدم، یا آمدم و رفتم، یا مخوام بیام )

نوشته اصلی توسط لاوین

آقا سلام ببخشینان ما اسباب کشی داریمان نمیتانم زود زود بیام اصلا وقت نداریمان
پس بقیه بچه ها کجان انگاری اینجا ملوچک پر نمیزنه
ایشالله رفتم تو خانه جدید دیه زود زود میام سر میزنم بشتان
یا حق

سلام لاوین جان، منزل جدید مبارک انشالله به دل خوش بشینین توش بشه مایه س خیر براتان

آبجی فرانک ما هم جوجه داشتیم ! یه دانه مرغ کوردی، یه دانه هم کله شیر لاری ! ولی دیگه تحملشان سخت بود ! دادیمشان خانه ی یکی از اقوام، آخه نه که مرغ و تخم مرغ شدن کیلویی خدا تومن، همه تصمیم دارن خودشان پرورش بدن

هنوز هم مهبا نیست . . .