یه مو از سر تو کم بشه
اگه حال و روزت پر از غم بشه
دلت خونه ی بغض و ماتم بشه
میمیرم
اگه کاری از دست من بر نیاد
اگه قلبت از عشق چیزی نخواد
یه مهمون ناخونده از در بیاد
میمیرم
اگه خوابت از من فراری بشه
شب و روز تو گریه زاری بشه
نگاهت واسم یادگاری بشه
بری با دلی خون و چشمای خیس
بری جایی که راه برگشتی نیست
بسازن واست کلی حرف و حدیث
میمیرم
بی تو دیگه سرد و غمگینم و ناامید
چرا لحظه ی تلخ رفتن رسید
بی تو دیگه سرد و غمگینم و نا امید
چرا لحظه ی دل بریدن رسید
که جای تو رو هیچ کسی پر نکرد
که قلبم به عشقت تظاهر نکرد
که گرمم با یادت توو روزای سرد
فقط عشق من زود برگرد
نمی دونی تنهایی درد برام
به جز تو چی از کل دنیا بخوام
تو نیستیو من گیج و سر به هوام
بیا عشق من زود برگرد
بی تو من سرد و غمگینم و نا امید
چرا لحظه های تلخ رفتن رسید
بی تو دیگه سرد و غمگینم و نا امید
چرا لحظه ی دل بریدن رسید
میلاد تهرانی
__________________
هر چه در فهم تو آید ،
آن بود مفهوم تو !
عطار
|