
11-24-2012
|
 |
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Oct 2012
محل سکونت: همین دور و برا
نوشته ها: 1,517
سپاسها: : 2,207
2,346 سپاس در 1,420 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
بازیچه..
روحم جسمم شد خسته از بازیچه گشتن
در هر دامی افتادن و از خود گذشتن
آزرده روحم از این بیهوده گفتن
بیهوده راز خود را در دل نهفتن
خفتن در آرزوی خواب تو دیدن
اما ز تیره روزی شبها نخفتن ، آه ! شبها نخفتن
روحم جسمم شد خسته از بازیچه گشتن
در هر دامی افتادن و از خود گذشتن
ای عشق بی ثمر ، آرامشم مبر ، آتش دگر میفروز
عمری نخفته ام ، با کس نگفته ام ، این رنج آشیان سوز.....
تو کنون مگشا زبان من ،
مزن آتش غم به جان من ،
مزن آتش غم به جان من
روحم جسمم شد خسته از بازیچه گشتن
در هر دامی افتادن و از خود گذشتن
« زنده یاد مهستی»
ویرایش توسط مستور : 11-24-2012 در ساعت 03:28 PM
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|