
11-30-2012
|
 |
کاربر فعال
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
نوشته ها: 1,375
سپاسها: : 4,241
3,143 سپاس در 1,388 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
شهزاده ی رویا
بانو عهدیهیه شب تو خواب ، وقت سحر
شهزاده ای زرین کمند
نشسته بر اسب سفید
می اومد از کوه و کمر
می رفت و آتش به دلم می زد نگاهش
می رفت و آتش می زد به دلم نگاهش
کاشکی دلم رسوا بشه دریا بشه این دو چشم پر آبم
روزی که بختم وا بشه پیدا بشه اون که اومد تو خوابم
شهزاده ی رویای من شاید تویی
اون کس که شب در خواب من آید تویی تو
از خواب شیرین ناگه پریدم
او را ندیدم دیگر کنارم به خدا
جانم رسیده از غصه بر لب
هر روز و هر شب در انتظارم به خدا
دیدم تو خواب وقت سحر
شهزاده ای زرین کمند
نشسته بر اسب سفید
می اومد از کوه و کمر
می رفت و آتش به دلم می زد نگاهش
می رفت و آتش به دلم می زد نگاهش
(کلی خاطره دارم با این آهنگ ...برام یادآور حس های پر از رنگ بچگیم هست ...!)
__________________
هر چه در فهم تو آید ،
آن بود مفهوم تو !
عطار
ویرایش توسط ماهین : 11-30-2012 در ساعت 11:08 PM
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|