
12-15-2012
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
شعری از فریاد شیری "شاعر معاصر کرمانشاهی"
شعری از "فریاد شیری"
از هر چه بگذريم
...
از چشمان تو كه نميشود گذشت
چقدر قشنگ حرف ميزنند
وقتي من سكوت كردهام
چشمان تو مادرزادند!
تو اما ديگر به خواب من نيا
نيا كه ببينمت تو او نيستي
كاش لبخندت را در نامهاي برايم پست كني
كاش...
ديگر به جنگ من نيا
من به ديگري باختهام هر آنچه تو ميخواستي!
از مجموعهي «امضاي تازه ميخواهد اين نام»، فرياد شيري، نگيما، ۱۳۸۳.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
ویرایش توسط رزیتا : 12-15-2012 در ساعت 11:33 PM
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|