
03-12-2013
|
 |
ناظر و مدیر ادبیات  
|
|
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432
2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
دانلود دکلمه به همراه متن اشعار
دکلمه: وحید جلیلوند
شاعر: سیدعلی صالحی
نشانی پنجم
همين جا، نزديک به همين ميلِ هميشهی رفتن
انگار که بادبادکی از ياد رفته بر خارِ خوشباور
چشم به راهِ کودکانِ دبستانیِ دور
هی بیقراریِ غروب را تحمل میکند،
اما کمی دورتر از بادِ نابَلَد
عدهای آشنا
مشغولِ چراغانی کوچه تا انتهای آينهاند،
انگار شبِ ديدارِ باران و بوسه نزديک است.
تو هی زلالتر از باران،
نازکتر از نسيم،
دلِ بیقرارِ من، ریرا!
رو به آن نيمکتِ رنگ و رو رفته
بال بوتهی بابونه ... همان کنارِ ايستگاهِ پنجشنبه،
همانجا، نزديک به همان ميلِ هميشهی رفتن!
اگر میآمدی، میدانستی
چرا هميشه، رفتن به سوی حريمِ علاقه آسان و
باز آمدن از تصرفِ بوسه دشوار است!
راستی مگر نشانیِ ما همان کوچهی پيچکپوشِ دريا نبود؟
پس من اينجا چه میکنم؟
از اين چند چراغِ شکسته چه میخواهم؟
اينجا هيچکدام از اين همه پنجرهی پلکبستهی غمگين هم نمیداند
کدام ستاره در خوابِ ما گريان است.
من البته آن شب آمدم
آمدم حتی تا همان کاشیِ لَبْلعابیِ آبی
تا همان کاشیِ شبْ شکستهی هفتم،
اما جز فال روشنی از رازِ حافظ و
عَطرِ غريبی از گيسوی خيسِ تو با من نبود.
آمدم، در زدم، بوی ديوار و دلْدلِ آبی دريا میآمد،
نبودی و هيچ همسايهای انگار تُرا نمیشناخت،
ديگر از آن همه کاشی
از آن همه کلمه، کبوتر و ارغوان انگار
هيچ نشانهی روشنی نبود،
کسی از کوچه نمیگذشت
تنها مادری از آوازِ گريههای پنهانی
از همان بالای هشتیِ کوچه میآمد،
نه شتابی در پيش و
نه زنبيلی در دَست
فقط انگار زير لب چيزی میگفت.
خاموش و خسته
صبور و بیپاسخ از کنار ناديدهام گذشت.
آه اگر بميرم اين لحظه
چه کبوترانی که ديگر از بالای آسمان
به بامِ حَرَم باز نخواهند گشت!
ریرا جان!
ميان ما مگر چند رودِ گِلآلودِ پُر گريه میگذرد
که از اين دامنه تا آن دامنه که تويی
هيچ پُلی از خوابِ پروانه نمیبينم ...!
لینک دانلود
http://s3.picofile.com/file/76639762...lvand.mp3.html
  
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|