بازم تنگه غروبه ای خدا دلم تنگه
هر جا که برم من آسمون همین رنگه
ای آسمون کبود مگه من چه بد کردم
که دلم ز دام بلا نشود رها یک دم
دانی دلم چه خواهد شهد از لبش چشیدن
از او به یک اشاره از من به سر دویدن
ای آن که در ره تو از جان و سر گذشتم
از کوچه تو دیشب با چشم تر گذشتم
ای آسمون کبود مگه من چه بد کردم
که دلم ز دام بلا نشود رها یک دم
ترانه از ایرج مهدیان
__________________
ای بنده تو سخت بی وفایی ، از لطف به سوی ما نیایی
هرگه که ترا دهیم دردی ، نالان شوی و به سویم ایی
هر دم که ترا دهم شفایی ، یاغی شوی و دگر نیایی . . . ای بنده تو سخت بیوفایی ...
ویرایش توسط امیر عباس انصاری : 04-26-2013 در ساعت 11:40 PM
|