يه دوستي داريم حالا اسمشو نمياريم ولي هم كچله هم مدير سينماي سايتمون بود برعكس اسمشم سنوي هست ايشون هي سال اولي كه رفت يه لپ تاپ خفن بششان دادنهر روز اقاي وزير دانشگاشان بود
خوششان بود
او روز ميگفت بدترين غذايي كه توي سلف ميدادن و نميخورديم مرغ سخاري بود
ديه حالا خود داني
ولي خو كره نفت چيزه نفت كه سر سفره هامانم هست
برين كامپيوتر بخوانين خداس
.
ادم اگه از نظر مالي تامين باشه بهتره بره هر چي كه علاقه داره
من خدا رو شكر به كامپيوتر علاقه وافر داشتم اما اگر اين نبود دوست داشتم نمايشنامه نويسي شايد تئاتر ميخوندم
شايدم يه روز شد
روزي كه چل مليون پول در اوردم از نرم افزار بعد ميرم سراغ رشته هاي ديگه هم ولو هشتاد و پنچ سالم باشه !.
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست
|