موضوع: طومار تاریخ
نمایش پست تنها
  #166  
قدیمی 08-16-2013
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض ایران سپیده دم ، تاریخ است


ایران سپیده دم ، تاریخ است




پروفسور پس از سالها به وطن برگشت و به این مناسبت میهمانی شادی برگزار شد .
در میانه مجلس مردی پر جذبه و متین وارد میهمانی شد . و در گوشه ایی نشست میهمانان بسیاری دور میزش نشستند ...
یکی از میزبانان متوجه نگاه مدام نیلوفر به آن مرد شد ؟
به نیلوفر گفت او را می شناسی ؟
و نیلوفر گفت نه اما چهره اش آشناست .
میزبان گفت او "مجتبی شرکا" است .
اما این نام هم برای نیلوفر نا آشنا بود .
میزبان که نیلوفر را به خوبی می شناخت گفت در اتاق مطالعه ات بر روی دیوار چه تابلویی نصب کرده ایی ؟
نیلوفر گفت : جمله ایی از ارد بزرگ ( ایران سپیده دم ، تاریخ است . )
و میزبان گفت مجتبی شرکا همان ارد بزرگ است !... نیلوفر شوکه می شود ناگهان به یاد آورد سالهایی را که در اندیشه های ارد بزرگ غوطه ور بوده است و حالا همان مرد ، در چند قدمی اوست .
رویش را بر می گرداند بسوی میز ارد بزرگ ، اما او رفته است .
در میان صدای خنده ها و تبریکات میهمانان به هم ، اثری از آن افق بی نهایت نیست ...
نیلوفر این جمله ارد بزرگ را زمزمه می کند که : ( آدم های بزرگ به خوشی های کوتاه هنگام تن نمی دهند . )


__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید