نمایش پست تنها
  #1  
قدیمی 07-16-2008
k@vir آواتار ها
k@vir k@vir آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jun 2008
نوشته ها: 426
سپاسها: : 0

37 سپاس در 28 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

یک روز عصر قدم زنان در راهی میرفتم، در یک سوی مسیرم شهر قرار داشت و در زیر پایم آبدره.
خسته بودم و بیمار. ایستادم و به سوی آبدره نگاه کردم، خورشید غروب می کرد . ابرها به رنگ سرخ همچون خون درآمده بودند.
احساس کردم جیغی از دل طبیعت گذشت . به نظرم آمد از این جیغ آبستن شده ام. این تصویر را کشیدم . ابرها را به رنگ خون واقعی کشیدم . رنگ ها جیغ می کشیدند. این بود که جیغ از سه گانه ی کتیبه پدید آمد.

ادوارد مونک

__________________
روی خواب هایم
عکس زنی بکش
که ماه را به موهایش سنجاق زده
بنویس
من خواب مانده ام
و دستی
ستاره ها را از آسمان کودکی ام
دزدیده

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید