سلام منالیل عید تا عیدتان بمارک بو ایشاله خوبینان؟ خوشینان؟ بهترینان؟ یه داستانی براتان تعریف کنم امروز خودم شنیدم ویسین خودم یه کم بخندم آقا دو نفر میرن مشهد مث اینکه سن یکیشان بالا بوده اونی که سنش بالا بوده به رفیقگش میگه: فلانی م که نمیتانم با ای پر و پا برم زیارت کنم او یکی میگه خو چه بکنیمان پیره میگه برو یه ویلچری بیار م بشینم بالاش ایجو هم راحت م میرم زیارت هم تو میگه باشه آقا اینا که دارن ای حرفایه بهم میگن یه دزدی هم او نزدیکا بوده حرفاشانه میشنوه فک کو تو حرم امام رضا هم دزد هست (در مورد ای دزدی هایی که اخیرا زیاد شده هم صحبت دارم منتهی بعدا) اقا اینا ویلچر میارن و سوار میشن او خانومه که یه کم خم میشه ویلچره حرکت بده یه کیفی هم داشته که دزده میزنه میبرش اینام هول میشن اونی که رو ویلچر بوده پا میشه و بدوووووووووو آقا مردم فک مکنن ای شفا گرفته میریزن سرش لباس براش نمیذارن نخواردی ......تو مشهدم کلک بازی ..........حقشان بود خو اینم داستان خوابای خوب ببینین یه چیزی فقط فقط داستان تعریف کردم و کاری به اعتقادات هیچکس ندارم شمام نداشته باشین البته میدانم که کار ندارین هی ایجو بری ای شکلک ها گفتم