تفه تت تيولد (به زبان شيرين لكهاي عزيزمون)
تو
ممد احمد زاده
و خانم روژين مفتي زاده (عمران) از من بيشتر شدين زبان عمومي !
(دو نفر اخر دوره كوتاهي انگليس بودن گفتم حتما اوليشم جايي بوده ديگه)
خيلي نامردين !
البته من فكر كنم ميانترمي تمريني چيزي ندادم امتحان پايان ترمم هي چند درسشه نخواندم
ولي خو شما ها به حق از من بيشتر شدين ولي كوفتتان بشه زبان از او درسايي بود كسي حق نداشت از من بيشتر بشه
او درساي اخرشم قيري كلمه جديد براي من داشت سخت بود حفظ كردنشان توي اتوبوس دانشگاه از گاراژ به محل ازمون !.
او جمله تاريخي نيما.ج در مورد خانم نرگس.ل سر كلاس اي ميترا خانم بود درسته ؟
دانشگاگمان و محلش و شكلش عالي بود ولي واقعا اينقدر در اين 4 سال ترس و استرس و نگراني امتحان و افتادن و درس و پروژه و بدبختي داشتيم هيچ وقت نشد ازش استفاده كنيم و لذتشو ببريم
فك كن
طاق بستان
پارك كوهستان
او همه كوه قشنگ
دانشكده فني بهار و پاييزش
واقعا ايام پراسترس و بدي داشتيم خصوصا با يكي از اساتيد ....
جدي من نتونستم از يكي از بهترين دوران زندگي يعني دانشگاه اون لذت كافي رو ببرم
بچه ها و همكلاسي ها هم بي تاثير نبودن ..
بچه هاي رفيق و خوب و همدلي نبوديم ...