
06-16-2014
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
محمد قاضی
محمد قاضی، از پیشکسوتان ترجمه در ایران است. تلاش وی در طول بیش از نیم قرن در جهت آشنایی خوانندگان ایرانی با بزرگان ادبیات جهان باعث شد که هر کسی که در کار کتاب باشد ولو کم و گهگاه با نام محمد قاضی آشنا باشد.
کارنامهی ترجمههای وی نزدیک به 70 اثر، از جمله: مادر، از پرل باک؛ دن کیشوت، از سروانتس؛ سپید دندان؛ از جک لندن؛ شاهزاد ه و گدا از مارک تواین؛ شازده کوچولو از آنتون دو سنت اگزوپری، و زوربای یونانی از کازانتزاکیس را در بر میگیرد
محمد قاضی در ۱۲ مرداد ماه سال ۱۲۹۲ هجری شمسی در مهاباد بهدنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در سال ۱۳۰۷ در آن شهر به پایان رساند و چون در آن زمان در مهاباد دبیرستان وجود نداشت به شغل آموزگاری مشغول شد. در همان اوان با شخصی به نام عبدالرحمان گیل که از کردستان عراق به مهاباد بازگشته بود آشنا شد. او دو زبان عربی و فرانسه را میدانست و قاضی با تلاش فراوان نزد او الفبای زبان فرانسه را آموخت.
در سال ۱۳۰۸ به تهران آمد و در سال ۱۳۱۸ موفق به اخذ دانشنامهی لیسانس از دانشکده حقوق در رشته قضایی شد. او در طول این دوران همیشه جزو بهترین شاگردان زبان فرانسه بود
در همان زمان با ترجمهی اثری کوچک از ویکتورهوگو به نام کلود ولگرد، نخستین قدم را در راه ترجمه برداشت و یکسال بعد فیلمنامهای از دنکیشوت را ترجمه کرد و پس از آن ۱۰سال ترجمه را کنار گذاشت
وفور ترجمههای نارسا و مبهم موجود در سالهای دههی ۲۰ انگیزهای برای پایان دادن به وقفهی ۱۰ سالهی قاضی در ترجمه ادبی بود. در آن زمان به دلیل ترجمههای سنگین و مشکل آثار فلسفی نویسندهی نامدار فرانسوی آناتول فرانس، نوشتههای وی در ایران خوانندههایی نداشت
در سال ۱۳۲۹، پس از صرف یک سالو نیم وقت روی کتاب جزیرهی پنگوئنها از آناتول فرانس، قاضی برای یافتن ناشری برای چاپ این ترجمه دچار مشکلات فراوان شد. چون هیچ ناشری حاضر نبود فروش خود را با چاپ اثر از نویسندهای که در ایران طرفداری نداشت به مخاطره بیاندازد.
تلاش قاضی برای چاپ این اثر بعد از سه سال نتیجه داد و این ترجمه به دلیل شیوایی و روانی و موضوع متفاوت کتاب، شناخت متفاوتی از آناتولی فرانس به مردم ایران ارایه کرد. در واقع با این ترجمه آناتولی فرانس به یکباره از ردیف نویسندگان بیبازار که کتابشان را در انبار کتابفروشان در ایران خاک میخورد درآمد. در اینباره نجفدریابندری در روزنامهی اطلاعات آنزمان مطلبی با عنوان مترجمی که آناتول فرانس را نجات داد نوشت.
در سال ۱۳۳۳ کتاب شازده کوچولو نوشتهی دوسنتاگزوپری را ترجمه کرد که تا سال ۱۳۶۹ سیزده بار تجدید چاپ شد.
در سالهای ۱۳۳۶ تا ۱۳۳۷ با ترجمهی دورهی کامل دن کیشوت از شاهکارهای ادبیات جهان موفق به اخذ جایزهی بهترین ترجمهی سال از دانشگاه تهران شد.
محمدعلی جمالزاده، در مورد این ترجمه گفته است: اگر سروانتس فارسی میدانست و میخواست دن کیشوت را به فارسی بنویسد از این بهتر نمیشد.
در نمونهای از شیوایی کلام و روانی قلم قاضی در این ترجمه میخوانیم:
«من عاقبت خواهم مرد و برای اینکه توفیقی مطلوب نه در حیات و نه در ممات نداشته باشم در اندیشهی خویش لجوج و پابرجا خواهم ماند. یعنی خواهم گفت که عشق ورزیدن همیشه بر حق بوده و هست و آزادترین دل آن دل است که بیش از همه طوق بندگی بندگان عشق را به گردن دارد. سلطان عشق با درد و رنجی که به ما روا می دارد امپراطوری خود را در امن و امان می دارد.».
از مشخصات کار قاضی میتوان از دقت، تعهد و وسواس وی در انتخاب آثار نام برد. معیار وی در انتخاب آثار ادبی روشنگری فکر خواننده بود. یعنی اینکه یک اثر بتواند مردم را با افکار نو و انساندوستی و آزادی خواهی و مبارزه با خرافات و استبداد آشنا کند.
از دیگر ویژگیهای کار وی امانتداری در نگه داشتن سبک مولف در عین وفاداری به متن اثر است. این مساله با توجه به تنوع زیاد ترجمههای وی دارای اهمیت فوق العادهای است. چرا که قاضی معادل فارسی سبک نویسندگان بیشماری از نیکوسکازانتزاکیس که نویسندهای شوخطبع و شیرینبیان است تا رومن رولان که نویسندهای خشک و جدی بود را یافته بود.
این موفقیتی بود که کمتر مترجمی به آن دست یافته است. ارایهی ترجمهی آثار نویسندگان مختلف با سبکهای گوناگون غالبا به نحوی بوده که سبک نگارش همه یکی بوده و گویی که همهی این کتاب ها را یک نویسنده نگاشته است. قاضی اما زبان مناسب ترجمههایش را یافته بود. چنان که کوچکترین شباهتی بین ترجمهی شازده کوچولو از دوسنت اگزوپری و ترجمهی مهاتما گاندی از رومن رولان دیده نمیشود. چرا که در همه یک سبک و سیاق و شیوه نگارش و سبک نویسنده حفظ شده است.
پس از بازنشستگی قاضی به فعالیت در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پرداخت که حاصل این دوره ترجمهی کتابهای با خانمان از هکتور مالو، ماجراجوی جوان از ژاک ژروند و زوربای یونانی از نیکوسکازانتزاکیس است.
او بیش از نیم قرن، تلاش خود را در راه ترجمه ادامه داد و با اینکه از سال ۱۳۵۴ به دلیل سرطان حنجره از سخن گفتن محروم شد و تنها به وسیلهی دستگاه حرف میزد ولی کار ترجمه را ادامه میداد. خود میگفت:«روزی که ترجمه نکنم، آن روز مردهام.» قاضی در طول حیات فردی پرتلاش، سرزنده، سرخوش و فروتن بود.
در پایان مقدمه زوربای یونانی پس از شرح شمهای از شیطنتهای زوربای یونانی خود نتیجه میگیرد که: حق این بود در پشت جلد کتاب به جای زوربای یونانی ترجمه محمد قاضی بنویسند: زوربای یونانی به ترجمه زوربای ایرانی.
محمد قاضی در ۲۴ دیماه ۱۳۷۶ در سن ۸۵ سالگی چشم از جهان فروبست و در شهر زادگاهش مهاباد بهخاک سپرده شد. یادش گرامی و روانش شاد.
برگرفته از:
سرگذشت ترجمههای من، از: محمد قاضی
دمی با قاضی و ترجمه، از: عرفان قانعیفرد
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|