
12-15-2014
|
 |
کاربر خوب
|
|
تاریخ عضویت: May 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 486
سپاسها: : 797
987 سپاس در 452 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
شعر طنز : (با اجازه از خواجه حافظ شیرازی)
دیدار شخص هالو با حافظ در صف اتوبوس و به هم ریختگی اوضاع و
شرایط امروز با زمان حافظ ...
۱ ـ نیمه شب پریشب گشتم دچار کابوس
دیدم به خواب حافظ ،توی صف اتوبوس
۲ ـ گفتم سلام حافظ گفتا : علیک جانم
گفتم کجا روی تو ؟ گفتا : وَالله خود ندانم
۳ ـ گفتم بگیر فالی گفتا : نمانده حالی
گفتم :چگونه ای تو ؟ گفتا در بندِ بی خیالی
۴ ـ گفتم که تازه تازه شعر و غزل چه داری ؟
گفتا که می سُرایم شعر سپیدباری
۵ ـ گفتم ز دولت عشق ؟ گفتا که کودتا شد
گفتم رقیب؟ گفتا : او نیز کلّه پا شد
۶ ـ گفتم کجاست لیلی؟مشغولِ دلربایی؟
گفتا شده ستاره در فیلم سینمایی
۷ ـ گفتم بگو ز خالش ؟ آن خال آتش افروز
گفتا عمل نموده دیروز یا پریروز
۸ ـ گفتم بگو ز مویش گفتا که مِش نموده
گفتم بگو ز یارش گفتا : ولش نموده
۹ ـ گفتم: چرا ؟چگونه ؟ عاقل شُدَست مجنون؟
گفتا : شدید گشته معتاد گَرد و اَفیون
۱۰ ـ گفتم کجاست جمشید؟جام جهان نَمایَش؟
گفتا خریده قسطی تلویزیون به جایَش
۱۱ ـ گفتم بگو ز ساقی حالا شده چه کاره؟
گفتا شُدَست منشی در دفترِ اداره
۱۲ـ گفتم زساربان گو با کاروان غمها
گفتا آژانس دارد با تور دور دنیا
۱۳ ـ گفتم بگو ز محمل یا از کجاوه یادی
گفتا : پژو ،دوو ،بنز یا گلف نوک مدادی
۱۴ ـ گفتم که قاصدک کو؟ آن باد صبح شرقی ؟
گفتا که جای خود را داده به فکس برقی
۱۵ ـ گفتم بیا ز هُدهُد جوییم راه چاره
گفتا به جای هدهد دیش است و ماهواره
۱۶ ـ گفتم سلام مارا باد صبا کجا بُرد؟
گفتا به پست داده آوُرد یا نیاوُرد ؟
۱۷ ـ گفتم بگو ز مُشک آهوی دشت زنگی
گفتا که اُدکُلن شد درشیشه های رنگی
۱۸ ـ گفتم سراغ داری میخانه ای حسابی؟
گفت آنچه بود از دَم گشته چلو کبابی
۱۹ ـ گفتم بلند بوده موی تو آن زمانها
گفتا که حَبس بودم از ته زدند آنها
۲۰ ـ گفتم شما و زندان ؟ حافظ ما را گرفتی؟
گفتا : ندیده بودم هالو به این خرفتی !!!!!!
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|