بوته افروزي
در ايران رسم است كه پيش از پريدن آفتاب، هر خانواده بوته هاي
خار و گزني را كه از پيش فراهم كرده اند روي بام يا زمين حياط
خانه و يا در گذرگاه در سه يا پنج يا هفت «گله» كپه مي كنند. با
غروب آفتاب و نيم تاريك شدن آسمان، زن و مرد و پير و جوان گرد
هم جمع مي شوند و بوته ها را آتش مي زنند. در اين هنگام از
بزرگ تا كوچك هر كدام سه بار از روي بوته هاي افروخته مي
پرند، تا مگر ضعف و زردي ناشي از بيماري و غم و محنت را از خود
بزدايند و سلامت و سرخي و شادي به هستي خود بخشند.
مردم در حال پريدن از روي آتش ترانه هايي مي خوانند.
زردي من از تو ، سرخي تو از من
غم برو شادي بيا ، محنت برو روزي بيا
اي شب چهارشنبه ، اي كليه جاردنده ، بده مراد بنده
خاکستر چهارشنبه سوري، نحس است، زيرا مردم هنگام پريدن از
روي آن، زردي و یيماري خود را، از راه جادوي سرايتي، به آتش
مي دهند و در عوض سرخي و شادابي آتش را به خود منتقل مي
کنند. سرود "زردي من از تو / سرخي تو از من"
هر خانه زني خاكستر را در خاك انداز جمع مي كند، و آن را از
خانه بيرون مي برد و در سر چهار راه، يا در آب روان مي ريزد. در
بازگشت به خانه، در خانه را مي كوبد و به ساكنان خانه مي گويد
كه از عروسي مي آيد و تندرستي و شادي براي خانواده آورده
است.
در اين هنگام اهالي خانه در را به رويش مي گشايند. او بدين گونه
همراه خود تندرستي و شادي را براي يك سال به درون خانه خود
مي برد. ايرانيان عقيده دارند كه با افروختن آتش و سوزاندن بوته و
خار فضاي خانه را از موجودات زيانكار مي پالايند و ديو پليدي و
ناپاكي را از محيط زيست دور و پاك مي سازند. براي اين كه آتش
آلوده نشود خاكستر آن را در سر چهارراه يا در آب روان مي ريزند
تا باد يا آب آن را با خود ببرد.
مراسم كوزه شكني
مردم پس از آتش افروزي مقداري زغال به نشانه سياه بختي،كمي
نمك به علامت شور چشمي، و يكي سكه دهشاهي به نشانه
تنگدستي در كوزه اي سفالين مي اندازند و هر يك از افراد
خانواده يك بار كوزه را دور سر خود مي چرخاند و آخرين نفر ، كوزه
را بر سر بام خانه مي برد و آن را به كوچه پرتاب مي كند و مي
گويد: «درد و بلاي خانه را ريختم به توي كوچه» و باور دارند كه با
دور افكندن كوزه، تيره بختي، شور بختي و تنگدستي را از خانه و
خانواده دور مي كنند.
همچنين گفته ميشود وقتي ميتراييسم از تمدن ايران باستان در
جهان گسترش يافت،در روم وبسياري از کشورهاي اروپايي ،روز
21 دسامبر ( 30 آذر ) به عنوان تولد ميترا جشن گرفته
ميشد.ولي پس از قرن چهارم ميلادي در پي اشتباهي كه در
محاسبه روز كبيسه رخ داد . اين روز به 25 دسامبر انتقال يافت
فال گوش نشيني
زنان و دختراني كه شوق شوهر كردن دارند، يا آرزوي زيارت و
مسافرت، غروب شب چهارشنبه نيت مي كنند و از خانه بيرون
مي روند و در سر گذر يا سر چهارسو مي ايستند و گوش به
صحبت رهگذران مي سپارند و به نيك و بد گفتن و تلخ و شيرين
صحبتكردن رهگذران تفال مي زنند. اگر سخنان دلنشين و شاد از
رهگذران بشنوند، برآمدن حاجتو آرزوي خود را برآورده مي پندارند.
ولي اگر سخنان تلخ و اندوه زا بشنوند، رسيدن به مراد و آرزو را در
سال نو ممكن نخواهند دانست
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )