نمایش پست تنها
  #7  
قدیمی 06-23-2009
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,700
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض بَربَرها - تاریخ بربرها - در مورد بربرها


4) آداب و رسوم و سازمان اجتماعی و سیاسی

همة ناظران تحت تأثیر کردار و عادات بربرها قرار گرفته اند. این کردار و عادات در بسیاری از زمینه ها، بویژه دربارة زنان ، با منش و عادات اعراب فرق دارد. زنان بربر عموماً از آزادی و احترام بیشتری برخوردارند (مثلاً رجوع کنید به «مجالس عاشقانه » در میان (اهل ) طوارق ، لوت ، ص 288 به بعد؛ دربارة احترام به زنان رجوع کنید به گودری ، 1929؛ گواشُن ، 1927-1931؛ بوسکه ـ لوفور ، 1939؛ دربارة مادر سالاری رجوع کنید به مارسی ، 1941، ص 3-4). با توجه به تنوّع بسیارِ گروههای بربر، چون ارائة خلاصه ای از این آداب و رسوم میسّر نیست ، تنها به تعدادی تک نگاری و آثار مردم نگاری مختص افریقای شمالی اشاره می کنیم . بربرها (جز بربرهای مزاب ) اساساً مردمی روستایی و چادرنشین یا ده نشین اند. چادرنشینان در چادرهایی مختلف زندگی می کنند که انواع مختلف آنها بارها وصف شده است . مردم یکجانشین در خانه یا حتی در قصبه های با عظمتی زندگی می کنند که از بعضی لحاظ یادآور سبک قصبه های عربستان جنوبی است .

یکی از خصوصیات ممالک بربرهای مسلمان حفظ قانون عرفی است (رجوع کنید به عادت * ) که هنوز به طور رسمی یا غیر رسمی در دو کشور الجزایر و مراکش مرسوم است (دربارة قانون عرفی در تونس رجوع کنید به بوسکه ، ص 248ـ249). این رسوم و عادات (عاده ، عرف ، ازرف ، اتفاقات ) عمدتاً غیر مدوّن است ، ولیکن در سالهای اخیر بعضی قبایل ضرورت ضبط مکتوب برخی از قوانین و فهرستهایی ساده از خلافها را همراه با میزان جرایم مناسب برای هر یک (حبس امری ناشناخته است ) به زبان عربی و حتی فرانسوی ، ولی ندرتاً به زبان بربری ، احساس کرده اند. عدالت براساس عرف در امور مدنی و جنایی یا از طریق نوعی حَکَم (به صورت انفرادی ) یا توسط «جماعة » قضایی اجرا می شود. این جماعتها یا دادگاهها مخفی و غیر قانونی بوده اند (مثلاً در جبال اورِس که تابع قانون فرانسه است ) یا برعکس شخصیتی قانونی داشته اند (مانند دهیر مشهور 26 اردیبهشت 1309/16 مه 1930، به نام «دَهیر ] = ظهیر [ بربری » در مراکش ، که چون متضمن تأسیس دادگاههای عرفی بود به اعتراضات بیشمار انجامید). نیازی به گفتن نیست که قانون عرف در همه جا یکسان نیست و از گروهی به گروه دیگر تفاوت فاحش دارد. این قانون که در سنتهای عامه ریشه دارد و به صورت شفاهی انتقال یافته دستخوش تغییراتی شده است (رجوع کنید به هاکون ـ کمپردون ، 1921).

سازمان اجتماعی بربرها نیز در بسیاری از زمینه ها با سازمان اجتماعی عربها فرق دارد. بنیاد این سازمان بر پیوندهای خونی واقعی یا ساختگی نهاده شده است . کوچکترین واحد اجتماعی «اجاق » است . تعدادی اجاق در میان مردم یکجانشین دهکده و در میان چادرنشینان ، «دُوَر» (اَسُن ، تیگمِّه و غیره ) را تشکیل می دهد. چند دهکده یا دُوَر گروهی پدید می آورد که حکومتی در مقیاس کوچک است . قبیله متشکل از چند گروه است ولی هویت سیاسی ضعیفتری دارد. اتحادیة قبایل ، اتحادّی موقّت و تشکیل آن مستلزم اوضاعی خاص و مهم است که غالباً در جنگها پیش می آید.

مفهوم مناسبات میان اعضای گروه ، با احترام نهادن به نوعی اخلاق جمعی و انسجام پایدار میان اعضا ملازمت دارد. اعضای گروه خصوصاً بیگاری جمعی (یعنی تِویزی ) انجام می دهند، امنیت بیگانگانی را که زیر حمایت یکی از اعضای گروه قرار گرفته اند تضمین می کنند، انبارهای غلّة جمعی (رجوع کنید به آغادیر) دارند، و جز آنها.

سازمان سیاسی بربرها دارای دو نظام سخت متضاد است که در عین حال ناسازگار نیستند؛ این دو نظام ظاهراً گواهی دیگر بر تنوع عناصر قومی است که زیر نام بربر فراهم آمده اند: از سویی ، نوعی اشرافیتِ مشتمل برطبقه ای از اشراف سلحشور، یک کاسْت دینی ، یک طبقة خراجگزار و بالاخره رعایا. این نظام رایج در میان مردم طُوارِق است که یک اَمِنُکَل * ] = گروه امرا [ بر آنها حکومت می کند و هر قبیله تحت نظر یک اَمْغَر * قرار دارد. از سوی دیگر در بقیة ممالک بربر نوعی مردم سالاری می یابیم . این سنخ مردم مجلسی منتخب (جماعَه ، اِنْفلَس ، اَیْت اَربَعین ) دارند که تمام قدرت (قانونگذاری و قضایی و اجرایی ) را به دست دارد. مجالس گروههای کوچکتر، اعضایی را به نمایندگی خود به مجالس بالاتر می فرستند؛ ولی به طور کلی ، جماعه در شعبة قبیله از بیشترین اهمیت سیاسی برخوردار است . این نظام مردم سالاری ـ لااقل در مناطقی که شعبه های مستقل قبیله در انجمنهای داخلی (لِفّ) متحد می شوند ـ معمولاً در عمل به حکومت گروهی قلیل می انجامد و مانع پیشرفت قدرت شخصی نیز نمی شود (در این انجمنها نه تنها دهکده ها یا بخشهایی از دهکده ها، بلکه صُفّها * ، آنچنانکه در بلاد قبایل دیده می شود، متحد می شوند). مونتانی (ص 91 به بعد) مراحل رشد این قدرت رهبران غیردینی را که «ارباب جبال اطلس » نامیده می شوند، تحلیل کرده است .

منابع :

Abes, "Les Ait Ndhir, Arch. Berb., 11/2 (1917); idem, Les Izayan d'Oulmes, Arch. Berb., ¼ (1916); A. Adam La maison et le village dans quelques tribus de l'anti-atlas, Hesp., (1950) R. Basset, Nedromah et les Traras , Paris 1901; Benhazera, Six mois chez les Touaregs du Ahaggar , Algiers 1908; J. Berque, Les Seksawa, recherches sur les structures sociales du haut atlas occidental , Paris 1954; S. Biarnay, Notes d'ethn. et de ling. nord-africaines, Paris 1924; Comm. Bissuel, Les Touareg de l'Ouest , Algiers 1888; J. Bourrilly, Elإments d'ethnographie marocaine , Paris 1932; G.H. Bousquet, "Le Droit coutumier des Ait Haddidou...", AIEO Alger (1956), 113-230; idem, "Notesur la survivance du droit coutumier berbere en Tunisie", Hesp ., 1-2 (1952), 508 ff. (critical bibliography); L.Bousquet-Lefevre, La femme kabyle , Paris 1939; H. Bruno, in Rev. Algإrienne , 1920, I, 94 ff. (a bibliography); K.A.C. Creswell, "A Bibliog. of Muslim arch". in North Africa , Paris 1954; C. Devaux, Les Keba i « les du Djerdjera , Marseilles-Paris 1859; Duveyrier, Les Touaregs du Nord , Paris 1864; M.

Gaudry, La femme chaouia de l'Aurةs , Paris 1929; A. M. Goichon, La vie fإminine au Mzab , Paris 1927-1931; Hacoun-Campredon, Etude sur l'إvolution des coutumes kabyles , Algiers 1921; Hanoteau, Letourneux, La Kabylie et les coutumes kabyles 2 , Paris 1893; E. Laoust, "L'habitation chez les transhumants du Maroc central", Hesp ., (1930 ff.): H. Lhote, Les Touaregs du Hoggar , Paris 1944 (with a very copious bibl.); Ph. Marµais, in Mإmorial A. Basset , 69-82; G. Marcy, "Les Ait Warain", Hesp .,(1929); idem, Le droit coutumier Zemmoأr , Algiers- Paris 1949; idem, "Les vestiges de la parentإ maternelle en droit coutumier berbةre", RAfr ., 3-4 (1941): Masqueray, De aurasio monte , Paris 1886; idem, Formation des citإs... , Paris 1886; R. Maunier, Mإlanges de sociol. nord-africaine , Paris 1930; M. Mercier, La civilisation urbaine au Mzab , Algiers 1923; R. Montagne, Les Berbةres et le makhzen dans le sud du Maroc , Paris 1930; idem, La vie sociale et la vie politique des Berbةres , Paris 1931; idem, Villages et kasbas berbةres , Paris 1930; V. Monteil, Note sur Ifni et les Ait Ba- ـ amra ¦ n , Paris 1948; idem, Note sur les Tekna , Paris 1948; F. Nicolas, "Notes sur la sociإtإ et l'إtat des Touareg du Dinnik", Bull. IFAN (1939), 579 ff.; A. Paris, Documents d'architecture berbةre , Paris 1925; A. Richer, Les Touareg du Niger , Paris 1924; H. Terrasse, Kasbas berbةres de l'Atlas et des oasis. Les grandes architectures du sud marocain , Paris 1938; L. Voinot, Le Tidikelt , Oran 190
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست



پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید