منتسکیو، در «روح القوانین» به مذهب نیز توجه می کند و یادآوری می کند که این کتاب را نه از منظر یک فرد مذهبی یا مذهب شناس، بلکه از منظر «فلسفه سیاسی» نگاشته است و تاکید می کند که نظام سیاسی و قوانین حاکم بر آن را نمی توان بدون توجه به «نقش مذهب» تبیین کرد. همچنین وی به نقش «تجارت و بازرگانی» در نظام سیاسی نیز، توجه می کند و بر مبنای شواهد و تجارب گوناگون، براین باور است که دادوستد و بازرگانی ِک کشور با کشورهای دیگر، به رشد آزادی و دمکراسی، کمک بزرگی می کند، زیرا امر تجارت به افزایش دانش و شعور و تبادل فکری با دیگر کشورها منجر می شود و نیز میزان «مدارا» در داخل هر کشور و در سطح جهان را ارتقاء می دهد.
موضوع دیگر مورد توجه منتسکیو، «حق حاکمیت ملی» است که در «مجلس منتخب ملت» ظاهر می گردد و این مجلس مظهر و نماد «حاکمیت ملی» است. او متذکر می شود، چنانچه میان اصول پایه ای «تفکیک قوا» و «حق حاکمیت ملی» اختلافی پیش آید، حق تقدم با حاکمیت ملت یا مجلس است.
اصل «تفکیک قوا» نخستین بار در قانون اساسی آمریکا بیان شد و پس از آن در قانون اساسی فرانسه به رسمیت شناخته شد و از آنجا به دیگر دمکراسی های قانونی راه یافت. یکی از نتایج مهم اصل «تفکیک قوا» در نظام های سیاسی، استقلال قوه قضاییه و استقلال قضات از جناحهای سیاسی و حکومت است.
از دیگر نکات مورد توجه منتسکیو، لزوم احترام به خصوصیات فرهنگی و دینی کشورهای گوناگون است؛ اما مرز این نسبیت گرایی را به روشنی ترسیم و چنین می گوید:«توجه به ویژگیهای فرهنگی و دینی هر کشور و احترام به آنها، نباید مانع آن شود که یک نظام سیاسی از الگوی قانونی و آزادیهای سیاسی که زیربنای هر حکومت مشروع است، چشم بپوشد. بنابراین، دوری جستن از اصل تفکیک قوا و حق حاکمیت ملی و استقلال قضات را نمی توان با توجه به ویژگی های دینی و فرهنگی و اقلیمی توضیح داد.» این عبارت آخر وی، گویای این مطلب است که صرفنظر از ویژگیهای فرهنگی و دینی، «اصل تفکیک قوا» و «حق حاکمیت ملی» و «استقلال قضات» بالاصاله، موضوعیت می یابند و به صورت تابعی از آن ویژگیها در نمی آیند و همچنین آن ویژگیها، قدرت تحدید حدود این اصول را ندارند.
نکته قابل ملاحظه دیگر در نظریه منتسکیو، توجه وی به «روح عصر» می باشد؛ بدین ترتیب که هر نظام سیاسی با وجود نسبیت گرایی باید قدرت جاذبه داشته باشد ؛ این قدرت جاذبه ، از طریق شناخت روح عصر و نیازهای موجود و ملحوظ داشتن آنها در امر قانونگذاری، ایجاد می شود.
النهایه آنکه ، اندیشه منتسکیو، در کلیت خود، تمرکز بر «تامین و تضمین» آزادی فردی است که از چه راه و چگونه به بهترین وجه تحقق می یابد؛ و او برای تامین این منظور، به نظریه «تفکیک قوا» رو می آورد. این اصل، یکی از مهم ترین ابزار را برای تضمین حقوق اساسی مدنی فراهم می آورد.
...