مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 29 جولای
ايران
100 هزار تومان جايزه براي آوردن سر محمدعلي شاه قاجار مجلس شوراي ملي درجلسه هشتم مرداد 1290 (29 ژوئيه 1911) خود براي كسي كه محمدعلي شاه مخلوع را دستگير كند و يا سرش را بياورد يكصد هزار تومان جايزه تعيين كرد.
محمدعلي شاه قاجار براي پس گرفتن سلطنت با يك نيرو از طريق روسيه و با كمك اين دولت به ايران بازگشته بود. محمدعلي شاه که در سال 1872 به دنيا آمده بود پس از 53 سال عمر بسال 1925 در تبعيد درگذشت. سلطنت او که پس از مرگ پدرش، مظفرالدين شاه در سال 1907 آغاز شده بود در سال 1909 پايان يافت. قاجارها از ايلي مغول تبار به همين نام برخاسته بودند.
....
ساختمان پستخانه تهران و اهميت دولتي بودن آن
پستخانه ايران در ساختمان تازه خود واقع در اول خيابان سپه سابق، سه راهي خيابان خيام (نزديک ميدان توپخانه) در اين روز در امرداد 1312 (29 ژوئيه 1933) آغاز بکار کرد. كار ساختن اين عمارت شش سال طول كشيده بود. سابقه تاسيس پستخانه درايران به زمان داريوش بزرگ باز مي گردد كه پستخانه آمريكا شعار او را بر سردر پستخانه اش نصب كرده است. پستخانه تنها موسسه دولت فدرال آمريکا در همه نقاط اين کشور. پستخانه تازه ايران با نام "پستخانه جليله" آغاز بکار کرده بود و يک موسسه دولتي است زيرا که بايد غير انتفاعي و صد در صد اطمينان بخش باشد و مراسلات و بسته ها که امانات به شمار مي آيند به هر نقطه برساند و ماني اردر (چک پستي) صادر کند. قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران در اصل 44 خود، پست را همانند راديو و تلويزيون و تلگراف و تلفن و راه و راه آهن دولتي (در مالکيت عمومي) و در اختيار دولت قرارداده است و بازنگري قانون اساسي و ايجاد هرگونه تغيير در اصول آن مستلزم رعايت تشريفات و ازجمله تاييد آن در رفراندم (از سوي اکثريت ملت) است.
....
بهانه جويي براي تصرف ايران
29 ژوئيه سال 1941( مرداد 1320 ) دولت ايران به اخطاريه 13 روز پيش انگلستان و شوروي كه اتباع آلمان را كه در خاك ايران بر ضد آن دو كشور فعاليت دارند اخراج كند پاسخ داد و اعلام داشت كه اتباع خارجي در ايران زير كنترل مقامات دولتي هستند و جاي نگراني نبايد وجود داشته باشد. اخطار دو دولت در حقيقت بهانه جويي براي تصرف ايران بود . دولت انگلستان قبلا به طور محرمانه به ژنرال «ويول» در هند دستور داده بود كه براي حمله نظامي به ايران به عراق نيرو بفرستد.
همزمان ،مطبوعات متفقين نيز براي آماده ساختن زمينه حمله نظامي به ايران و توجيه آن ، در شماره هاي روزهاي آخر ژوئيه 1941 خود ، با يك مضمون ايران را محل استقرار ستون پنجم هيتلر وانمود كرده و نوشته بودند كه ارتش ايران طبق نقشه محرمانه آلمان آماده حمله به قفقاز مي شود تا در اين منطقه نيروهاي شوروي از دو سوي تحت فشار قرار گيرند. اين روزنامه ها گزارش ها اغراق آميز از قدرت و وسعت ارتش ايران منتشر كرده بودند . اين روزنامه ها بدون اين كه تكذيبيه هاي ايران را چاپ كنند در شماره هاي سه هفته اول ماه اوت خود نيز به اين تبليغات خود ادامه داده بودند.
دنياي هنر
روزي كه «وان گو» خودكشي كرد
«وينسنت وان گو Vincent Van Gogh» نقاش هنرمند هلندي كه تابلو هاي او در حال حاضر هركدام دهها ميليون دلار خريد و فروش مي شود و يكي از آنها در يك حراج 82 ميليون به فروش رفت 29 ژوئيه 1890 در فرانسه خود كشي كرد. وي بسال 1853 در هلند به دنيا آمده بود.
خريد و فروش كارهاي هنري در فاميل وان گو ارثي بود و او نيز وارد همين پيشه شد. وي در دهه آخر عمر خود به كشيدن نقاشي پرداخت و در هلند و فرانسه دهها اثر بسيار جالب كشيد كه موفق شد تنها يكي از آنها را بفروشد! . او اواخر عمر با فقر كامل زندگي مي كرد .
وان گو اين پرتره را از خود كشيده و معلوم نيست كه چرا روي گوشش را پوشانده است
....
در قلمرو انديشه
زادروز «توكويل» و نگاهي به افکار او
29 ژوئيه زادروز الكسيس توكويل Alexis de Tocqueville انديشمند ليبرال، تاريخدان و نويسنده فرانسوي است كه در سال 1805 به دنيا آمد. توكويل عميقاً هوادار آزادي فرد بود و از احتمال اين كه «اكثريت» به استبداد و ستمگري و زورگويي بپردازد نگران بود. او كه زماني وزير امور خارجه فرانسه بود تأليفات متعدد از جمله «دمكراسي آمريكا» و « نظام سابق و انقلاب»دارد. توكويل 54 سال عمر كرد.
بيشتر تاليفات و رساله هاي توكويل درباره دمكراسي است. يكي از فرضيه هاي او در اين زمينه در اين معادله كه خودش آن را نوشته خلاصه شده است: برابري در حقوق + نبودن تبعيض در جامعه + آزادي = دمكراسي
توكويل از هواداران تشكيل انجمن هاي داوطلبانه در هر زمينه و حرفه بود و مي گفت: مردمي كه در يك موضوع و امر منافع و خواست مشترك دارند مي توانند به صورت يك بدنه و به مثابه يك خانواده به حل مشكل كمك كنند و دولت ناچار مي شود در اين زمينه ياري دهد( و به قول سعدي چه عضوي به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار) و «جامعه مدني» وقتي تحقق مي يابد كه انجمن ها به احقاق حقوق افراد كمك داوطلبانه كنند. به نظر توكويل، بهترين رئيس دولت آن است كه در دوران حكومتش آحاد مردم آرامش خيال داشته، ترس نداشته و ارعاب و تعرض در ميان نباشد و تنها در چنين محيطي است كه پيشرفت حاصل و حلاوت زندگي كه هدف بشر است تامين مي شود.
توكويل در زمينه نوشتن و نويسندگي و حتي سخنراني بر رعايت ساده نوشتن و ساده گفتن بود. وي در اين زمينه گفته است: مردم دروغ را آسانتر مي پذيرند تا يك حقيقت پيچيده را.
در قلمرو دموکراسي
و بدينسان دموكراسي متولد شد
سولون solon خطيب (Orator) و توانگر آتني كه به خواست مردم اين شهر مأمور تغيير نظام حكومتي شده بود 29 ژوئيه سال 594 پيش از ميلاد منشور خود را كه نخستين سنگ زيربناي دموكراسي در جهان شناخته شده است در برابر اجتماعي از مردم اين شهر اعلام كرد. در اين منشور تأكيد شده بود: قانوني كه بر مردم حكومت خواهد كرد بايد به تصويب خودشان يا نمايندگانشان برسد.
براي اين منظور، يك شوراي 400 نفري بايد تشكيل شود كه براي هر رشته از امور، كارشناسان متعدد در دسترس داشته باشد. تصميمات شورا بايد در اجتماع منظم مردم كه در سپيده دم تشكيل مي شود كه به كار روزانه آنها لطمه نزد اعلام شود و هر مرد بالاي 18 ساله يي مي تواند نفي اين تصميمات را بخواهد و بر له يا عليه آنها نطق كند و سپس رأي گيري شود. فقط كساني از نطق كردن و رأي دادن منع شده اند كه فئودال (ارباب) باشند، ازدواج نكرده باشند، وظايف خود را در قبال پدر و مادرشان انجام نداده باشند، ماليات دولت را نپرداخته باشند و در جنگهاي ميهني (دفاعي) از پيش دشمن فرار كرده باشند. به موجب اين منشور، حكومت اليگارشي Oligarchy (اشراف) براي هميشه پايان مي يابد و حاكم قانوني - كه مردم يا نمايندگانشان انتخاب خواهند كرد- حكومت خواهد كرد و شايسته ترين فرزندان شهر را در تخصص مربوط، به خدمت خواهد گزيد. دموكراسي (حكومت مردم كه از تركيب دو كلمه يوناني «دمو» به معناي مردم و «كراسي» به معناي حكومت است) بايد گوشه يي از حيات مردم باشد و در مغزشان نقش بندد به گونه يي كه رفتار و گفتار و كردارشان هم دموكراتيك باشد. هيچكس حق مجازات كردن ندارد جز قاضي بر طبق قانون و...»
درست 1809 سال بعد در همين روز «منشور بزرگ» يا «مگناكارتا Magna Charta» كه روز 15 ژوئن سال 1215 ميلادي با تهديد كشيشها، افسران ارتش. گروهي از توانگران و تحصيلكردگان انگليسي به امضاي «جان» شاه وقت انگليس رسيده بود پس از 40 روز كه آن را در سراسر كشور گردانيدند و به اطلاع همگان رسانيدند به اجرا گذارده شد كه در مقدمه آن به انگليسي ها تا نسلهاي بعد نويد ادامه «دموكراسي» داده شده است. در اين منشور تأكيد شده است كه هيچ ماليات و عوارضي وضع نخواهد شد مگر به تصويب شوراي برگزيده مردم. مال كسي را نمي توان از او گرفت مگر به رضايت وي، پرداخت بها و يا به حكم قاضي براساس قانون. احدي را نمي توان از مراجعه به دادگاه مانع شد و هركس آزاد است به قاضي شهر دادخواست بدهد و قاضي مكلف به رسيدگي است. هيچكس بازداشت و مجازات نمي شود مگر به حكم قاضي براساس قانون و ... با اجراي اين منشور، نظام حكومتي انگليس پارلماني شد و كشورهاي ديگر به ويژه در قرن گذشته آن را هريك به نحوي اقتباس كرده اند.
در قلمرو ادبيات
تجربه و داستان نويسي
امروز زادروز ايويند يانسون Eyvind Johnson داستان نگار سوئدي است كه 29 ژوئيه 1900 به دنيا آمد و در سال 1974 برنده جائزه نوبل در ادبيات شد.
وي گفته است كه تجربه فراوان درهر كار از ازدواج تا شغل و پيشه و مسافرت و ديدن سختي هاي زندگاني او را داستان نويس كرد.
او كه در كودكي يتيم شده بود مجبور شد كه خانه خاله را در 15 سالگي رها سازد و براي سير كردن شكم خود به انواع مشاغل از بريدن درخت تا شستن قطارهاي راه آهن و آشپزي در رستوران دست بزند و در ساعات فراغت درس بخواند .
او پس از يك سفر به آلمان و فرانسه تصميم به باز كردن يك دفتر مطبوعاتي در پاريس گرفت و از آنجا رويدادهاي فرانسه را براي رسانه هاي سوئد مي فرستاد و به تدريج به ارسال اخبار اجتماعي و مطالب در رابطه با زندگاني مردم گرايش بيشتر يافت و نوشتن اين نوع گزارشها كه خود داستانهاي كوتاه بودند وي را داستان نويس كرد .
نخستين كتاب او « چهار غريبه » عنوان داشت كه مجموعه اي از داستانهاي كوتاه بود و چون مورد استقبال مردم قرار گرفت ؛ دست از روزنامه نگاري كشيد ، به زادگاه خود بازگشت و داستان نويسي را پيشه كرد و دهها داستان خوب نوشت كه معروفترين آنها « بازگشت به ايچاتا » است . داستانهاي يانسون به بسياري از زبانها ترجمه شده است.
...
تاريخچه دست دادن به عنوان علامت دوستي و احترام
هر دو روي سکه بالبينوس
سكه دوران كوتاه حكومت بالبينوسBalbinus و شريك ، تاريخ دست دادن به نشانه ابراز دوستي و احترام را نشان مي دهد. در پشت سكه باليبينوس تصوير «دستي در دست فرد ديگر» را نشان مي دهد و به علامت دوستي و اتحاد دو كنسول آن زمان روم ، بالبينوس و پوپيه نوسPupienus ساخته شده است تا رومي ها مطمئن شوند كه ميان دو امپراتور شريك نفاق وجود ندارد. اين سكه ها در ژوئيه 238 ميلادي و سه هفته پيش از ترور بالبينوس در كاخ خود ضرب و رايج شده و از آن پس با توجه به اين سكه، دست دادن ( Hand Shake) با دست راست در قلمرو روم و سپس ساير نقاط جهان مرسوم شده و باقي مانده است.
ترور همزمان باليبينوس امپراتور وقت با شريك حكومتش «پوپيه نوس» به دست افسران شورشي روم 29 ژوئيه 238 روي داد. تاريخدانان بعدا ابراز عقيده كرده اند كه هدف باليبينوس از نقش تصوير دست دادن در پشت سكه، اين بود كه نشان دهد با پوپيه نوس متحد و يگانه است.
در آن زمان، سناي روم دو نماينده (كنسول) را انتخاب مي كرد تا به اتفاق زمام امور اجرايي امپراتوري روم را به دست گيرند و انتخاب اين دو بايد هر سال تجديد مي شد.
....
زادروز موسوليني و تاريخچه واژه فاشيست که از يک اندرز ايران باستان ساخته شد
به مناسبت زادروز «بنيتو موسولينيBenito Mosolini» كه 29 ژوئيه 1883 به دنيا آمد، حزب فاشيست را تاسيس و 21 سال بر ايتاليا حكومت كرد اشاره به تعريف واژه فاشيست و تاريخچه اين واژه بي فايده نخواهد بود، از اين قرار:
نظاميان رومي در جنگهاي سده سوم ميلادي با ايران (دوران اردشير ساساني و پسرش شاپور اول) مشاهده كرده بودند كه پياده نظام ايران در دسته هاي ده ـ دوازده نفري در سنگرها و خاكريز ها مستقر مي شود و سواره نظام ايران نيروي دشمن را به ميان آنان مي كشاند و اين صف آرايي و تاكتيك براي روميان تازگي داشت. در زمينه اين تاكتيك، روميان از نظاميان ايراني شنيده بودند كه به آنان اندرز داده شده كه يك شاخه درخت را به آساني مي توان شكست، ولي اگر چند شاخه را در كنار هم قرار دهند (متحد كنند) شكستن مجموعه آنها كاري آسان نخواهد بود. نظاميان رومي اين اندرز را با خود به روم (ايتاليا) بردند و ميان مردم پخش كردند كه به زبان لاتين، «فاشس (دسته اي از شاخه ها و يا ميله ها)» خوانده مي شد كه بعدا معناي مجازي دسته، گروه و اتحاديه به خود گرفت و در لاتين تازه (ايتاليائي) به صورت «فاشيو» كه در جمع مي شود «فاشي» درآمد و به تدريج بر سنديكا هم اطلاق شد. در دهه 1870 سوسياليستهاي جزيره سيسيل (جنوب ايتاليا) نام اتحاديه خود را «فاشيو سيسيليانو» گذارده بودند.
پدر موسوليني يك كارگر فلزكار (آهنگر) بود و بنيتو در جواني بمانند پدرش عقايد سوسياليستي داشت و با همين افكار، در سال 1914 در ميلان «حزب اقدام انقلابي» را با آرمان سوسياليستي ملي (نه جهاني) تاسيس كرد و در عنوان حزب، واژه فاشي (جمع واژه مفرد فاشيو) را به جاي «حزب» بكار برد كه در سال 1921 اين نام به «فاشيست ملي (اتحاد ملي)» تبديل شد زيرا كه موسوليني در عين حال كه يك سوسياليست بود، يك ناسيوناليست هم بود و همه چيز را براي ايتاليا و ايتاليايي ها مي خواست.
پس از جنگ جهاني دوم، فاتحان جنگ و مخالفان انديشه ناسيونال سوسياليسم و عمدتا كمونيستها، واژه فاشيست (به معناي حزبي ـ اتحاديه ـ گروهي) را به صورتي در جملات و خطاب به ديگران بكار بردند كه مفهوم بي رحم و ظالم به خود گرفته است.
موسوليني در عين حال از دوستداران تاريخ ايران بود و آرزو داشت كه ايران بار ديگر جايگاه قديم خود را در ميان ملل جهان به دست آورد و در طول حكومت خود به ايران كمك بسيار كرد، ازجمله براي ايران يك نيروي دريايي به وجود آورد كه ايران با كمك اين نيرو، چند نقطه از اراضي خود در خليج فارس را از انگليسي ها گرفت، از جمله پايگاه انگليسي «باسعيدو» را متصرف شد.
موسوليني در جواني مدتي هم روزنامه نگاري و داستان نگاري كرده بود و داستان او «رفيقه كاردينال» به چندين زبان ترجمه شده و هنوز تجديد چاپ مي شود. موسوليني روزنامه « ايل پوپولو دا ايتاليا» را شخصا تاسيس كرده و سازمان، برنامه و شرح وظايف تحريريه اش را نوشته و سردبيرش را منصوب كرده بود.
.iranianshistoryonthisday.
...
..
.