تکیه به شونه هام نده من از خودت خسته ترم
ما که به هم نمی رسیم بسه دیگه بزار برم
کی گفته بود به جرم عشق، یه عمری پرپرت کنم
حیف تو نسیت کنج قفس چادر غم سرت کنم؟
من نه قلندر شبم نه قهرمان قصه ها
نه برده حلقه به گوش نه ناجی فرشته ها
تو این دو روز زندگی شبیه من فراوونه
یه لحظه چشماتو ببند گذشتن از من آسونه
من عاشقم همین و بس غصه نداره بی کسیم
قشنگیه قصه ماست که ما به هم نمیرسیم
تکیه به شونه هام نکن من از خودت خسته ترم
اگه هنوز عاشقمی، بزار برم بزار برم ...
__________________
هـمیشه از همه نزدیک تر به ما سنگ است !
نگاه کن ، نگاه ها همه سنگ است و قلب ها همه سنگ!
چه سنگبارانی...
گیرم گریختی همه عمر،کجا پناه بری ؟!
" خانه خدا سنگ است "