ارتباطات مجازی و اختلالهای روانی- رفتاری:
افرادی که در فضای مجازی زیست میکنند و یا بهشکلی نامتعارف زیر سلطهی رسانهها و وسایل ارتباطجمعی و حاکمیت صدا و تصویر قراردارند و پیوسته بمباران اطلاعاتی میشوند، در حالت کلی و بهمرور زمان به «اختلال شخصیت مرزی» مبتلا میشوند.
چنین افرادی بهطور معمول، فکرها و احساسهای دیگران را وام میگیرند. ذهن آنان بهمرور زمان، انباری از معلومات پراکنده و گوناگون میشود که این ویژگی پذیرندهبودن و آگاهیهای پارهپاره بهمرور زمان، ارزشها و باورهای فرد را با بحران مواجه میکند. سرکوب آنچه خود دارد و پذیرش آنچه که دیگری به او ارائه میدهد، منجر به شکلگیری عقیده و بالطبع، رفتار منفی میشود و فرد رفتهرفته دچار روانپریشی حاد میگردد. خشم، نفرت، توهم، هذیان، نشخوار ذهنی، بیارزشی، ضعف اعتمادبهنفس، اضطراب، افسردگی، وسواس و حتی شکلگیری فکرهای ویرانگر و... وجود او را فرامیگیرد.
فضای مجازی و سازمان شخصیت
در دنیای واقعی «من»، انسان در نقش کنترلکننده ظاهر میشود و ارتباط را به سمتوسویی منطقی و عقلانی پیشمیبرد و رابطه بیشتر سالم و در یک چهارچوب از پیش تعیینشده انجام میگیرد اما در فضای مجازی، بخش «نهاد» که همان «اصل لذت» شخصیت انسان است، اوضاع را در اختیار خود میگیرد و حضور «من» را به حاشیه میبرد و حتی بهمرور زمان، «فرامن» را نیز از عرصه خارج میکند. فرمانروایی «نهاد» بهحدیست که ارتباط، به لذتجویی صرف، خشونت و پرخاشگری کشیده میشود.
سراب رابطه (سه مدل رابطهی نابرابر)
آنچه که در چترومها میگذرد، یک نوع نقش بازیکردن یا جایگزینی عاطفی است، بازی صید و صیاد است. یکی قربانیکننده و دیگری قربانیشونده است و گاه هر دوطرف مورد سوءاستفادهی یکدیگر قرارمیگیرند. بعد از ساعتها گپ و گفتوگو، هر دو خیال میکنند سود بردهاند و یا برعکس، هر دو احساس میکنند مورد سوءاستفادهی دیگری قرارگرفته است.
|