درد و دلی با مولا
ای مهربان مولای من...
درست است که ما شما را فراموش می کنیم و به وقت گرفتاری و دردمندی به یادتان می افتیم، اما شما ما را فراموش نکنید و دعای خیرتان را بدرقه مسیر پر پیچ و خم و پر خطر زندگیمان کنید تا انشا الله بتوانیم ذره ای از محبت ولائیتان را درک کنیم و طعم زندگی واقعی که همان محبت شماست را بچشیم.
آمین یا رب العالمین.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
ویرایش توسط رزیتا : 09-08-2009 در ساعت 11:33 PM
|