نمایش پست تنها
  #2  
قدیمی 09-10-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

دنیای من

سعی کردم
او را به دنیای خودم بکشانم
اما هر چه که به او نشان دادم
تیره بود و خاکستری ...

***



آیا نمی‌خواهی مرا اهلی کنی؟

« آیا نمی‌خواهی مرا اهلی کنی؟»
او روزنامه اش را خواند،
غذا را سفارش داد
آن را با نوشابه اش خورد
سپس بلند شد
و بی آن که چیزی بگوید،
رفت...
و من هنوز
صدای خودم را می‌شنیدم:
« آیا نمی‌خواهی مرا اهلی کنی؟»

***



نگاهت!
نگاهت چه رنج عظیمی ‌است،
وقتی به یادم می‌آورد
که چه چیزهای فراوانی را
هنوز به تو نگفته‌ام ...

***


در جستجوی یک زن

تو هرگز
آن چه را که آرزومندم
به من نمی‌بخشی
من در جستجوی یاری همدمی‌ هستم
زنی که دست بر پیشانی‌ام بگذارد
با او احساس کنم
که در خانه ام هستم ...

***

زندگی
با زندگی دشمنی ِ دیرینه دارم
تو کاری می‌کنی
که از زندگی گریزان باشم
اکنون نمی‌فهمی ‌چه می‌گویم!
وقتی که بمیرم،
تازه می‌فهمی‌...

***

دنیا از بالا و پایین
دنیا
از این بالا
به صحرا می‌ماند ...
اما از آن پایین
و در واقعیت
زندگی بیشتر به صحرا شبیه است.











آنتوان دو سنت‌اگزوپری:‎Antoine de Saint Exupéry


__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن

ویرایش توسط ساقي : 09-10-2009 در ساعت 03:16 PM
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از ساقي سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید