نمایش پست تنها
  #34  
قدیمی 12-25-2007
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

سرچشمه

در تاريکي چشمان‌ات را جُستم
در تاريکي چشم‌هاي‌ات را يافتم
و شب‌ام پُرستاره شد.







تو را صدا کردم
در تاريک‌ترين ِ شب‌ها دل‌ام صداي‌ات کرد
و تو با طنين ِ صداي‌ام به سوي ِ من آمدي.
با دست‌هاي‌ات براي ِ دست‌هاي‌ام آواز خواندي
براي ِ چشم‌هاي‌ام با چشم‌هاي‌ات
براي ِ لب‌هاي‌ام با لب‌هاي‌ات
با تن‌ات براي ِ تن‌ام آواز خواندي.



من با چشم‌ها و لب‌هاي‌ات



اُنس گرفتم

با تن‌ات انس گرفتم،
چيزي در من فروکش کرد
چيزي در من شکفت
من دوباره در گهواره‌ي ِ کودکي‌ي ِ خويش به خواب رفتم


و لب‌خند ِ آن زماني‌ام را



بازيافتم.






در من شک لانه کرده بود.



دست‌هاي ِ تو چون چشمه‌ئي به سوي ِ من جاري شد
و من تازه شدم من يقين کردم
يقين را چون عروسکي در آغوش گرفتم
و در گهواره‌ي ِ سال‌هاي ِ نخستين به خواب رفتم;
در دامان‌ات که گهواره‌ي ِ روياهاي‌ام بود.



و لب‌خند ِ آن زماني، به لب‌هاي‌ام برگشت.



با تن‌ات براي ِ تن‌ام لالا گفتي.
چشم‌هاي ِ تو با من بود
و من چشم‌هاي‌ام را بستم
چرا که دست‌هاي ِ تو اطمينان‌بخش بود




بدي، تاريکي‌ست
شب‌ها جنايت‌کارند
اي دلاويز ِ من اي يقين! من با بدي قهرم
و تو را به‌سان ِ روزي بزرگ آواز مي‌خوانم.







صداي‌ات مي‌زنم گوش بده قلب‌ام صداي‌ات مي‌زند.
شب گِرداگِردَم حصار کشيده است
و من به تو نگاه مي‌کنم،
از پنجره‌هاي ِ دل‌ام به ستاره‌هاي‌ات نگاه مي‌کنم
چرا که هر ستاره آفتابي‌ست
من آفتاب را باور دارم
من دريا را باور دارم
و چشم‌هاي ِ تو سرچشمه‌ي ِ درياهاست
انسان سرچشمه‌ي ِ درياهاست.
__________________
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید